به واسطه نوشتار گرم و دلنشین مهدیه شوریابی «فهرست باورهای من در مورد دوستی» من نیز بر این شدم که آنچه به وسیله نوشته او در من غلیان کرد را بنویسم.
دوست یا همسفر؟
خواص بسیاری از دوستیها، از نوع مسیری است. مثل این میماند که همسفر تاکسیات را انتخاب کرده باشی. برای یک مسیر مشخص با تو همراه هستند اما نه برای مسیرهای بعدی. در چنین دوستیهایی کنار هم قرار گرفتن آدمها مرتبط با یک دورهی زمانی خاص است. از زمان و وقتش که بگذرد، ارتباطات مثل چای یخکرده از دهان میافتند. امروزه در جامعه روستایی زندگی نمیکنیم که مجبور به انتخاب از بین تعداد معدودی از انسانها باشیم. انتخابهای متنوعی در مقابل ویترین چشمانمان جلوهنمایی میکنند. برای انتخاب و صمیمیشدن باید چند لیست را از نظر گذراند. سادهترین و البته مهمترین مورد لیست اشتراکات شما است. در مرحله بعدی و البته شاید مهمتر از مورد اول بررسی زمینههایی است که در مورد شما و فرد مقابل رو به دوگانگی و مغایرت میزند: «لیست مغایرتها» سبک و سنگین کنید که آیا میتوانید فرد را با وجود این باورها یا نوع نگاه بپذیرید یا نه؟ البته که باید اشاره کنم، به آدمهایی نیز برخواهید خود که بخواهید آنها را برای زندگیتان حفظ کنید. اما باز هم تاکید میکنم، قبل از ارتکاب هر عملی یا قدمی، دو لیست بالا را فراموش نکنید.
یکرنگی به از یکنقشی است
برای برقراری دوستیهای درست و حسابی نباید دنبال افراد دوید. دوستی خود به خود تشکیل میشود و با اشتیاق دوطرفه ادامه پیدا میکند. دوستی مانند فرشی میماند که یک طرف را تو و طرف دیگر را همنشینت میبافد. شاید نقشها یکی نباشند اما اگر دلتان با هم باشد، رنگهایتان یکی در خواهد آمد. یکرنگی به از یکنقشی است. قشنگی روابط این است که آدمها نقشهای متفاوتی در زندگیمان بازی کنند. تفاوت و تنوع در روابط یک فرد است که به زندگی او عمق میبخشد. اجازه بده آدمها همچون چای که دمکشیدهاش خوب است در قوری دلت جا بیفتند، مزه بدهند، دنیایت را با دنیاهایشان رنگی کنند. اینجاست که بعد از مدتی دوستی شاید ارتباطتان به رفاقت زد. شاید همه چیز رنگ دیگری به خود گرفت. دوستی مثل شربت خاکشیر است. باید مدام همش بزنی و حتی دست از همزدنش هم برنداری. نباید بگذاری بین شما ناگفته بماند. نباید بگذاری اگر ناراحتی هست تهنشین شود.
گامهای دوستیات را سفت بردار و همنشینات را دشمن نکن
نباید از آدمها انتظار داشت که همه چیز را از نگاهت بخوانند یا نباید از آنها انتظارهای اجقوجق از انواع قرونوسطایی و غیره داشتی باشی. اگر هم انتظاری داری که برایت مهم است برآورده شود، باید به فرد مقابل به صورت کلامی – نگاه قبول نیست – دانهدانهشان را ابلاغ کنی. منتظر افراد نمان که از نگاهت بخواند یا از رفتارت برداشتی داشته باشد. گامهای دوستیات را سفت بردار و همنشینات را دشمن نکن. بگذار نقطههایی که شما را به هم وصل میکند، کم کم شکل بگیرد. صبور باش. حتی با وجود داشتن مهربانترین قلب و پاکترین قصد باز هم آدمها به تو شک میورزند. سرعت در روابط احساس تهاجم یا تجاوز را برای فرد مقابل تداعی خواهد کرد.
به یاد داشته باشیم هر فرد تیغهایی نیز دارد
فروید برای بیان تمثیلی یک ارتباط عاطفی از ارتباط دو خارپشت به عنوان مثال استفاده میکرد. دو خارپشت برای گرمکردن خود در زمستان به یکدیگر نزدیک میشوند، با اینکه خارهایشان در بدن یکدیگر فرو میروند اما برای بقایشان و حفظ خود از سرمای زمستان مجبور به نزدیکشدن به یکدیگر هستند. هر یک از ما نیز در زندگی خود به تعدادی از روابط نزدیک نیازمندیم. روابط نزدیک با تمام ویژگیهای مثبتی که دارند اما ما را در معرض تیغهای دیگری نیز قرار میدهند: رفتارها و گفتههایی که شاید به ما زخم بزنند. قبل از وارد شدن به هر رابطهای به یاد داشته باشیم که هر فرد تیغهایی دارد که با هر چه نزدیکتر شدن به او امکان آسیبپذیری ما بیشتر خواهد شد. پس قبل از هر ارتباط انسانی از خود بپرسید که هدف شما از برقراری این ارتباط چیست و برای حفظ ارتباطتان در همان سطح باید چه خطوط اخلاقی و مرزهای روانی را مدنظر قرار بدهید.
در پایان لازم است عرض کنم:
برقراری ارتباط بیشتر از هر مورد دیگری نیاز به دانش و تجربه شخصی دارد. هردو کسبشدنی هستند اما قیمت خود را نیز دارند. آدمهای گوناگون بر روی ما تاثیرات متفاوتی میگذارند. در انتخاب آدمها بیشتر به جزئیات دقت کنیم و ظاهربین نباشیم.
4 دیدگاه روشن دوستی به شربتِ خاکشیر میماند
تشبیه های این نوشته ۱۰/۱۰ بود 👌🏻 تاثیر گزاری مطلب رو هزارچندان میکرد🥺 و فکر کنم دوستی اگر درونی شده باشه دیگه محدود به یه زمان و مکان خاص نیست. دیگه ردپای حضور اون فرد همیشه و همه جا هست. ممکنه کم رنگ بشه اما از بین نمیره ✨
تشبیه و استعاره قدرتی به متن میبخشه که مثل تزریق نیروی superpower میمونه. نمیدونم چی پاسخ بدهم😅
ویکتوهوگو: «تمام جهنم در یک کلمه وجود دارد: تنهایی»
شاهین کلانتری: « تمام دوستی در یک کلمه وجود دارد: توجه.
دوستی زمانی شکل میگیرد که به هم توجه کنیم.
دوستی زمانی دوام مییابد که به این توجه عمق ببخشیم.
دوستی زمانی عامل تعادلی میشود که به این توجه جهت درستی بدهیم.
بنابراین برای یافتن دوستان نیک باید توجه کردن را آموخت و برای حفظ آن باید جوری توجه کرد که توجه دوستانمان به بهترین بخشهای نادیدهی وجودشان جلب شود.»
به نظرم شاهین دوستی را در کلمه مناسبی جا داده است. البته هر ارتباط مداومی نیاز به توجه دوطرفه دارد. در واقع توجه کردن همان خوب دیدن و خوب شنیدن است. یکی از دلایلی که دوستی های مقطعی ما از بین میروند هم می تواند عدم توجه کافی باشد.
به نظر شما چه چیزی در یک کلمه وجود دارد؟
به نظر من هیچ مفهومی در یک کلمه جاشدنی نیست. چون تعریفهای یککلمهای به مانند نگاههای متعصبانه به جهت خاصی میماند.