پیش از خواندن این مطلب توجه داشته باشید: پیش نویس این نوشته در نتیجه تدریس استاد الهام جنت در پاییز سال ۱۴۰۳ در دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد اصفهان فراهم شده است. هر آنچه در این نوشته میخوانید در نتیجه برداشتهای شخصی من از تدریس این استاد عزیز شکل گرفته است.
توجه(۱): به منظور تکمیل تعاریف و عبارات مهم از منابع گوناگونی استفاده شده است که به منبع آن در پرانتز (+) در انتهای هر بخش اشاره شده است.
توجه(۲): منابع اصلی این درس دو کتاب زیر میباشد:
۱- خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک جلد ۱و۲ – ترجمه فرزین رضایی – نشر ارجمند
۲- DSM-IV TR – ترجمه فرزین رضایی – نشر ارجمند
استاد جنت معمولا کلاس را با مطالعه موردی (case study) آغاز میکنند. ایشان از خاطرههای شخصی خود نیز درست و بجا بهره میبرند که بر تاثیرگذاری کلام ایشان میافزاید.
۱
(از زبان استاد) این خاطره به دورهی دانشجویی لیسانس برمیگردد. در اتوبوس نشسته بودم. دختری کنار من نشست. بین ما مکالمهای شکل گرفت. تا متوجه شد که رشتهی من روانشناسی است گفت: «میشه من را روانشناسی کنی؟» با علم هرچند کمم، پس از شنیدن صحبتهای او تلاش کردم تا آنچه گفته است را برچسبزنی کنم. این داستان را گفتم تا اشاره کنم که شما باید با این پیشفرض وارد یک رابطهی درمانی با مراجع خود شوید که او علمی از روانشناسی ندارد. پس نیازی نیست که تشخیصتون را بیرون بریزید. آسیبشناسی مال شماست نه مراجع.
اولین موردی که درمانگر با آن روبهرو میشود «جملات مراجع» است. آسیبشناسی از ترجمهی جملات مراجع آغاز میشود.
۲
برای تشخیصگذاری بر روی دختری نظر من را جویا شدند. واکنش دختر در اولین برخورد من با او این بود: «میشه اینجا بنشینم اما صحبتی نکنم.» از روی جملات و زبان بدن چنین مراجعی میتوان «سد کردن راه درمانگر» در اولین قدم و دید صفرتا صدی او را مدنظر داشت. دید صفر و صدی به این معنا که یک روز یک نفر بهترین دوستشان میشود، دوست دارند تمام وقتشان را با او بگذرانند اما یک دفعه دیدگاهشان عوض میشود. (یا با یکی دوست دوستند و یا غریبهی غریبه.) (+)
۳
استاد اشاره داشتند که هویت جنسی با گرایش جنسی تفاوت دارد.
گرایش جنسی عبارتی است که برای توصیف الگوی جاذبهی عاطفی، عاشقانه و جنسی یک فرد نسبت به افراد دیگر از یک جنسیت خاص (مرد یا زن) استفاده میشود. (+)
هویت جنسی: احساس درونی شما در مورد جنس و هویت خود و چگونگی توصیف این احساس. سبک لباس پوشیدن، ظاهر و رفتارها همه میتوانند راهی برای بروز احساسات درونی و هویت جنسی باشند.
افرادی که هویت جنسیت درونی آنها با جنسیت هنگام تولد آنها متفاوت است (و ممکن است تغییر جنسیت بدهند) به اصطلاح ترنس یا transgender نامیده میشوند.
۴
نگاه آسیبشناسانه (سایکوپاتولوژیک) به دو مورد توجه میکند:
- نشانه (sign): یافتههای عینی (objective) و مشاهدات بالینگر، مثل سراسیمگی
- علامت (symptom): تجربیات ذهنی (subjective) که بیمار توصیف میکند، مثل خلق افسرده
علائم و نشانهها در کنار هم دورههای اختلال را مشخص میکنند. در دوره (episode) فرد یکسری از رفتارها را نشان میدهد. هر دوره دارای سه ویژگی است که مطالعه آنها برای ما مهم است: «شدت، مدت و تواطر (تکرار)»
تواطر (تکرار) اپیسودها به ما کمک میکند تا تشخیصگذاری کنیم. شدت بستگی به میزان علائم دارد.
کلمه pathological |
این کلمه به معنای آسیبشناسانه، بیمارگونه، وسواسی است.
اگر چیزی ناشی از یک بیماری جسمی یا روحی باشد، بیمارگونه است. شخصی که وسواسِ بیمارگونه دارد برای نظافت ممکن است هر شب ساعتها کف زمین را بشوید.
این کلمه از کلمه یونانی pathologikos به معنای «درمان بیماریها» گرفته شده است. Pathos به معنای رنج است.
هر کسی که بیماریها را مطالعه میکند، تاثیرات بیماریها بر قربانیان خود را شناسایی میکند. (به عبارت دیگر اثرات آسیبشناختی) این کلمه برای تمایزات پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال اگر فردی به اختلال وسواس فکری مبتلا باشد، اعمال او بیمارگونه است. (+)
۵
کاموربیدیتی (همایندی)
همایندی (Comorbidity) هنگامی پدید میآید که یک یا چند اختلال روانی یا بیماری در کنار اختلال اولیه حضور داشته باشند. این اختلالها بر شدت اختلالی که فرد نخست به آن دچار شده میافزاید. در چنین شرایطی اگر اختلال اولیه درمان شود، اختلالهایی که پس از آن پدید آمدهاند هم بهبود مییابند و درمان میشوند. (+)
۶
۵-DSM اختلال روانی را اینطور تعریف میکند:
- مختل شدن شناخت، کنترل هیجان یا رفتار
- که از لحاظ بالینی مهم باشد و
- نابسامانی یا نقص عملکرد در فرایندهای روانشناختی، زیستی و رشدی، که در پشت پردهی عملکرد ذهنی قرار دارند را منعکس کند و
- معمولا همراه با رنج یا نابسامانی قابلملاحظه در فعالیتهای اجتماعی، شغلی یا سایر فعالیتهای مهم باشد.
- پاسخ قابل انتظار یا از لحاظ فرهنگ تایید شده به یک عامل استرس زا یا یک فقدان، اختلال روانی نیست.
- رفتارهایی که از لحاظ اجتماعی انحراف آمیز تلقی میشوند (سیاسی، مذهبی، جنسی) و مناقشات بین فرد و جامعه (مگر اینکه این مناقشات در نتیجه یک نابسامانی در فرد باشد) اختلال روانی نیست.
در این دو جلسه به MSE پرداخته شده است. برای مطالعه تکمیلی این دو جلسه میتوانید از این لینک استفاده کنید: در «معاینه وضعیت روانی» چه میگذرد؟
۱
ارزیابی با وضعیت ظاهری افراد شروع میشود. علامت به علامت پیش میرویم. علامتها به مانند الفبای تشخیص هستند. درمانگر به وسیله MSE میتواند تابلویی بالینی برای خود شکل دهد که از آن برای درمان مراجع استفاده کند.
- ظاهر: رفتارهای روانی-حرکتی (psycho motor activity)
- نحوهی همکاری مراجع با مشاور (cooperation)
- گفتار و تفکر (Speech & Thinking)
تفکر و کلام دو فرایند پیوسته و در ارتباط با یکدیگر هستند. از نحوهی بیان کلمات و سرعت و ….. میتوان به نشانههای ناهماهنگی پی برد. - ادراک (perception):
هذیان(delusion): باور غلط …
توهم(hallucination): (مثبت) ادارک چیزی که وجود ندارد. (منفی) چیزی که وجود دارد را ادارک نمی کند.
خطای ادارکی (illusion): ادراک اشتباه از آنچه که وجود دارد. - هیجانات(emotions):
در رابطه با هیجانات به دو اصطلاح زیر اشاره شد:
خلق (mood): فرد آن را فقط در درون خود احساس میکند.
عاطفه (affect): نمود بیرونی خلق
ادراک، احساس، هیجان، خُلق و عاطفه
۲
پیوستار depression و mania
در جلسات آینده به این مورد بیشتر اشاره خواهد شد.
۳
پیشنهاد شد که دو فیلم Shutter Island و A beautiful mind دیده شود.
پیشنهاد دو فیلم برای آشنایی با طیف اختلالات سایکوتیک
۴
(پرسش دانشجو) آیا عادیه که در دهه سوم زندگی همواره احساس سردرگمی داشته باشیم؟
دلیل اصلی این سردرگمی نامعلومبودن آیندهی شغلی، مالی، تحصیلی و ….. است. این احساس سردرگمی عادی است و هم این دوران را میگذرانند. به خصوص در رشته روانشناسی که همچون اقیانوسی هر دانشجویی را در برمیگیرد.
برای مطالعه بیشتر در این باب این سه لینک را پیشنهاد میکنم:
Why You Should Change Your Life Every Decade
How 20’s Is A Confused Decade Filled With Overwhelming Life Choices
The lost decade
۵
(پرسش دانشجو) چرا گاهی اوقات حالمون بده اما دلیلش را نمیدونیم؟
عدم شناخت هیجانات دلیل اصلی آن میتواند باشد. (به تفاوت بین احساسات و هیجانات دقت کنید.) برای حل این مشکل درمان هیجانمدار (EFT) پیشنهاد شد.
۶
جملات منتخب این دو جلسه
- سریعا برچسب اختلال (disorder) نزنید. به نشانهها (signs) توجه کنید و علامتها (symptoms) را از گفتههای مراجع (توصیفات) جمعآوری کنید.
- در مقابل ابهام حاصل از نشانهها و علائم گوناگون صبور باشید تا به تشخیص برسید.
- خطای ادراکی الزاما جنبه آسیبشناسی ندارد. (حتما به معنای مشکلی در ادراک فرد نیست.)
- انرژی زندگی در غم و شادی است.
- مانیا حالت شکستخورده افسردگی است.
- در تروما ناشناختهها به فرد آسیب میزند.
- «اضطراب» کنترل هیجانات را به هم میزند.
- عدم تخلیهی هیجانی موجب درد هیجانی (emotional pain) میشود.
- عدم شناخت از هیجانات خود موجب احساس سردرگمی و ابهام میشود.
- هیجانات مینهایی هستند که ما به آرامی آنها را خنثی میکنیم.
نشانهشناسی اختلالات تفکر را در این لینک به طور کامل مطالعه کنید: نشانهشناسی اختلالات تفکر
برای مطالعه نشانهشناسی اختلالات ادارکی به صورت کامل به این لینک مراجعه کنید: نشانهشناسی اختلالات ادراکی
۱
در ابتدای جلسه به تحلیل و مرور فیلم beautiful mind پرداخته شد. با توجه به این فیلم در این دو جلسه به چهار دسته از اختلالات مرتبط با تفکر اشاره شد:
- اختلال نوع تفکر
- اختلال شکل تفکر
- اختلال محتوای تفکر
- اختلال جریان تفکر
انواع تفکر |
ارائه دو دستهبندی برای انواع تفکر:
- منطقی و غیرمنطقی: (مرتبط با اختلالات شکل تفکر)
تفکر غیرمنطقی خود به دو دسته اوتیستیک (autistic) و دریستیک (dereistic) تقسیم میشود:
در تفکر اوتیستیک فرد از دیگران فاصله میگیرد و به درون خود فرو میرود. تفکر فرد حول محور خودش میچرخد.
اما زمانی که این تفکر حالت عجیب و غریب نیز به خود میگیرد، میشود آن را دریستیک دانست.
نکته اضافی: تفکر دریستیک اشاره به تفکری دارد که مطابق با واقعیت و تجربه نیست. به جای این اصطلاح گاهی از اصطلاح اوتیستیک بهره برده میشود گرچه مترادف دقیقی نیست. تفکر دریستیک بر قطع ارتباط فرد با واقعیت و تفکر اوتیستیک بر مشغولیت فرد به تجربه درونی تاکید دارد. (+)
- انتزاعی و عینی: (مرتبط با اختلالات نوع تفکر)
تفکر انسان بالغ و بزرگسال از نوع تفکر انتزاعی (abstract) است در حالیکه تفکر کودکان از نوع عینی (concrete) است.
نکته اضافی: گیلفورد و دوبونو تفکر را به سه دسته تقسیم نمودهاند: منطقی + انتقادی + خلاق (+)
نکته (۱): دو حالت تفکر اوتیستیک و تفکر دریستیک از اختلالات شکل (Form) تفکر به حساب میآیند.
نکته (۲): در اختلالات مرتبط با نوع تفکر، در صورت درخواست از بیمار برای توضیح در مورد یک ضربالمثل، او قادر به درک مفهوم انتزاعی آن نخواهد بود. چون در این دسته از اختلالات فرد بزرگسال دوباره به تفکر عینی بازمیگردد.
نکته (۳): تفهیم انواع اختلالات مرتبط با تفکر: در نظر بگیرید که تفکر کاسهای آب است. آبی که درون کاسه ریخته شده، محتوای کاسه را تشکیل میدهد و شکل کاسه، شکلی را که آب به خود گرفته تعیین میکند.
جمعبندی اختلال محتوای فکر (content) |
مهمترین آن هذیان است که عبارت است از: «باور اشتباه متکی بر استنباط نادرست در مورد واقعیت بیرونی و عدم تطابق با باور سایر افراد»
آیا نمیتوان گفت فردی که تفکرش محتوای هذیانی دارد، تفکر او با چیزی که جبرانش میکند ارتباط دارد: «عدم ارتباط، حقارت، نقص، جایگاه اجتماعی پایین و …..» یعنی به نوعی دارد مکانیسم جبران را استفاده میکند.
در نوشته «انواع هذیان» توضیحات موردنیاز برای شناخت کاملتر هذیان آورده شده است.
به دستهبندی اختلالات مرتبط با محتوای فکر به این موارد بسنده میکنیم:
- (۱) هذیان (delusion):
در هذیان فرد خود را بدون مشکل میداند اما در وسواس و نشخوار فرد نسبت به مسئله خود بینش دارد. - (۲) وسواس (Obsession): دو رکن اصلی اجبار و اضطراب
فرد مجبور به فکر یا عمل است وگرنه محکوم به اضطراب است.
فرق با نشخوار: اگر فکر نکنیم اضطراب میگیریم. - (۳) نشخوارفکری (preoccupation):
اجباری وجود ندارد اما یک فکر در یک عضو دائمی وجود دارد که مدام فرد را درگیر میکند.
تفاوت با وسواس: عدم انجام آن موجب اضطراب نمیشود.
در یک جمله: فکر مزاحمی که نمیشود از دست آن خلاص شد.
نکته اضافی: نشخوار فکری یا نشخوارذهنی (Rumination) در روانشناسی بهعنوان تمرکز اجبارگونهٔ توجه یک فرد بر علائم و علل یک پریشانی و توجه به دلایل آن و نتایجش، بهجای تمرکز بر راههای حل آن، تعریف شدهاست. نشخوار فکری و نگرانی، مرتبط با اضطراب و سایر وضعیتهای منفی هیجانی هستند. (+)
- (۴) خودبیمارانگاری (hypochondria): محتوای این مورد میتواند از جنس هذیان، وسواس یا نشخوار باشد.
مثال: نکنه کمبود آهن منو دچار مشکل کنه و همین کمبود منو دچار بیماری جدی کنه. (نشخوار فکری)
باید به آهن بدنم فکر کنم وگرنه دچار اضطراب میشم چون سلامتیام بهش وابسته است. (وسواس)
من مطمئنم (باور) که به خاطر کمبود آهن هستش که نمیتونم راه بروم. (هذیان)
تقسیم بندی افکاری که سماجت میکنند:
اگر حذف بشود به ما اضطرابی نمیدهد. (نشخوارفکری)
سماجت میکنه و اگر حذف بشه اضطراب میده. (وسواس)
نه اجباره و نه اضطراب میده، فرد اصلا متوجه اینکه اشتباه میگه نیست. (هذیان)
- (۵) وجود افکار خودکشی (suicidal Thoughts): …
اختلال جریان فکر (Process) |
- کندی تفکر: سرعت تداعی مفاهیم پایین
- فشار تکلم: گفتار سریع و شتابیافته
پرگویی: مقدار زیاد گفتار
نکته اضافی: فشار تکلم نوعی پرگویی است که در آن بیمار مجال تداخل به موقع را از شنونده میگیرد. - حاشیهپردازی: شرح جزئیات نامربوط و غیرضروری
حاشیهپردازی میتواند با بازگشت به اصل موضوع همراه باشد. - پرش افکار: پرش از موضوعی به موضوع دیگر سریع است. جریان تداعیها سریع است و هر چیزی که وارد ذهن فرد میشود، جریان فکر را عوض میکند
شاخه به شاخه شدن از مطلبی به مطلب دیگر به خاطر تداعی موضوعات مرتبط
پرانتز باز کردن زیاد در میانه مطلب - انسداد تفکر یا وقفه(blocking): قطع ناگهانی جریان تکلم بعد از اینکه شروع میکند از موضوع جدیدی صحبت کند.
- سالاد کلمات: ترکیبی از کلمات و عبارات که نامنسجم، بیربط و غیرقابلفهم است.
(میتوان از آن به عنوان تفکر بیربط نیز یاد کرد: incoherence) - تکرار یا درجازدن(perseveration): تکرار بیمارگونه یک فکر واحد (با ثابت ماندن بر روی چند کلمه یا فکر یا عبارت)
- پژواک کلام(echolalia): تکرار جبری و ظاهرا بیهوده کلمات یا عبارتی بلافاصله پس از شنیدن آن از زبان یک شخص دیگر (+) این افراد کلمات یا صداهایی را که میشنوند تکرار میکنند. (اصطلاح روانپژشکی: آکولالیا)
- واژهسازی: ابداع کلمات تازه با ترکیب چند کلمه مختلف
اغلب در بیماران اسکیزوفرنی دیده میشود
فرد در حین صحبت خود کلمه مناسب برای منظور خود پیدا نمیکند و مثلا به جای مقنعه میگوید: «جورابِسر»
یا مثلا میگوید: «جیبتون قفل داره.» که البته منظورش «دکمه» است. - تداعی صوتی: کلمات هماهنگ که معنی متفاوتی دارند منجر به جریان افکار تازهای میشوند مثلا گاهی با شنیدن کلمه کلاغ شروع به صحبت کردن از الاغ میکند. (صوت فرد ارتباط را برقرار میکند و نه مفهوم آن کلام.)
۲
تاکید بر تفاوت هذیان، توهم و خطای ادراکی:
توهم با ادارک اشتباه از سوی اندامهای حسی روبهرو است اما هذیان باور غلطی است که فرد به غلط بودن آن بینش ندارد.
ارائه دو دستهبندی برای توهم:
- مثبت و منفی: (+)
مثبت: (مطابق با تعریف توهم) درک محرک بدون وجود محرک
منفی: توهم منفی در شرایطی رخ میدهد که بیمار از درک یک محرک واقعی ناتوان است (عدم درک محرک با وجود محرک) - براساس اندام حسی
شنوایی: شنیدن صداهایی که دیگران نمیشنوند.
بینایی: دیدن چیزهایی که دیگران نمیبینند.
بویایی: (نادر است و همراه با توهم چشایی است.) معمولا با استشمام بوی بد و طعم آنها در دهان همراه است.
چشایی: معمولا با احساس مزه بد همراه با توهم بویایی
لمسی: لمس چیزهایی که وجود خارجی ندارند.
جسمی (احشایی): ادارک غلط اتفاقاتی که در داخل بدن میافتند.
چند نکته اضافی:
- ادراک (Perception): فرایند آگاهی یافتن از اطلاعات (دادههای) حسی و شناخت آنها (به وسیله اعضای حسی)
- اختلالات ادراکی به دو دسته خطای حسی (illusion) و توهم (Hallucination) تقسیم میشوند.
- خطای حسی:
میتواند در اثر سوتعبیر محرکها شکل بگیرد مثل شکست نور
یا در اثر درک اشتباه از محرکهای خارجی موجود
الزاما نشاندهنده وجود بیماری نیست.
با توجه امکان از بین رفتن آن وجود دارد. - توهم: ادراک حسی غلط که در ارتباط با محرکهای خارجی واقعی نیست. (تجربه توهمی ممکن است تعبیر هذیانی بشود یا نشود.)
- هذیان (delusion): باور غلط یا ثابتی است که هماهنگ با فرهنگ فرد نیست.
۳
مراحل بینش (insight): (+)
در DSM4 برای بینش سطحبندی داشتیم اما در DSM5 این مورد حذف شده است.
- (۱) انکار کامل (معمولا در اختلالات شخصیت دیده میشود.)
- (۲) آگاهی مختصر از بیماربودن، اما انکار همزمان آن به علت ترس. (انکار و آگاهی همزمان اما عدم اطلاع از علت)
- (۳) آگاهی از بیماری اما عدم اطلاع از علت بیماری
- (۴) آگاهی از بیماری و علت آن، اما فرد بیماری را به عوامل خارجی و محیطی نسبت میدهد، نه خودش.
- (۵) بینش عقلانی: فرد از بیماری خود و عوامل درونی و بیرونی آن آگاه است اما به دنبال درمان آن نیست.
- (۶) بینش واقعی: آگاهی کامل فرد از مجموعه عوامل بیرونی و دورنی که موجب بیماری او شده است. (فرد از علت گرفتن درمان آگاه است و درمان را جدی میگیرد.)
با توجه به موارد بررسی شده پس بینش به ۴ عامل آگاهی، علت، نسبت دادن به عوامل بیرونی و عوامل درونی و پیگیری درمان وابسته است.
۱
فرق بین استرس و اضطراب و ترس:
- در اضطراب علت مبهم و غیرمنطقی است ولی در در ترس علت غیرمبهم و منطقی است.
- حمله پانیک: مجموعهای از نشانهها یا علائم است که به دلیل اضطراب یا ترس اتفاق میافتد. (در صورتی که ترس و اضطراب نشانههای تکی هستند.)
- فوبیا: مجموعهای از علائم و نشانهها است. (اختلال است)
برای تبدیل علائم و نشانهها به اختلال به مدت،شدت(تعداد علائم) و تواطر (تکرار) دقت میکنیم.
آنچه از مراجع شنیده و دیدهایم را به علائم ترجمه کرده و سپس علائم را در قالب اختلال ترجمه میکنیم.
۲
بررسی اختلالات طیف اسکیزوفرنی با توجه به جدول ملاکبندی:
اختلال اسکیزوفرنی
- اختلال عملکرد
- مدت (در طی ۶ ماه گذشته این علائم دیده شده)
- تواطر (در بعضی اختلالها مطرح نمیشود)
- (شدت بالای ظهور علائم) هذیان، توهم، افکار آشفته، گفتار آشفته، علائم منفی
اختلال اسکیزفرنیفرم
- اختلال عملکرد
- مدت (بین ۱ تا ۶ ماه)
- تواطر (تکرار با فاصله دورهها امکانپذیر است.)
- هذیان و توهم + افکار آشفته و گفتار آشفته + علائم منفی
اختلال سایکوز کوتاهمدت
- اختلال عملکرد
- مدت (کمتر از یک ماه)
- تواطر (تکرارپذیر نیست)
- هذیان و توهم، افکار آشفته و گفتار آشفته
۳
پیشآگهی (prognosis):
- علائم منفی به ما پیشآگهی بدی میدهد.
- پیشآگهی یعنی پیشبینی ما از میزان بهبودی بیماری فرد
- فرد با علائم مثبت پیشآگهی خوبی دارد اما فردی با علائم منفی پیشآگهی بدی دارد. پیشآگهی بد یعنی چه چیزهایی باعث میشود تا فرد بیماری رو به شکل مزمنتر تجربه کند.
- علائم منفی با تخریب در سیستم عصبی همراه است. یعنی بخشهایی از عملکرد مغز حذف میشود.
- اختلالی با علائم مثبت با احتمال بهبودی بالاتری همراه است.
- فردی که بعد از تجربهی دورهای از اسکیزوفرنیفرم به درمانگر برای درمان وسواسفکری خود مراجع میکند، درمانگر میداند که پیشآگهی او نسبت به فردی که فقط اختلال وسواس را تجربه کرده است بدتر است. یعنی دیرتر درمان میشود. (یعنی احتمال بهبودی کمتر و مدت زمان بهبودی بیشتر)
۴
به چند نکته توجه کنیم:
- چیزی که درد ایجاد میکند، هیجان است. با تداعی تصویرهای مرتبط با آن خاطره امکان این هست که هیجان دوباره تجربه شود و این بار هیجان تخلیه شود.
- هر جدول ملاکبندی در DSM5 دارای یک کد است.
- تشخیص مقدماتی rollout یعنی: ارائه تقریبی نزدیکترین تشخیص
- «اختلال» ناشی از مصرف مواد یا مشکل طبی نیست. (فرد معتاد یا سرطانی با داشتن توهم و هذیان درگیر اختلال روانی نیستند.»
مطالب مرتبط با این دو جلسه در نوشتهی «طیف اسکیزوفرنی و اختلالات سایکوتیک» آمده است.
سطوح طرح نشده در حال تکمیل است. 😅
مطالب مرتبط با این دو جلسه در سه نوشتهی زیر آمده است:
نکات مرتبط با جلسات انتهایی
-…