رو به ملک سر فرود آورده و پس از کُرنشی گفت: «چاکرتان به خدمت میرساند که زبان فارسی _دردانه ما
…پست وبلاگ
عشق، ماریا، جهان را فتح نمیکند اما خودش را چرا. تو خوب میدانی، تو که قلبت چنین سزاوار ستایش است،
…آرمان آرین در کتاب «غوغای خموش» مینویسد:
روح همچون جسم، رگ، حجم و جریان دارد اما به جای خون، اندیشه
سادهترین چیزها گاه در عجیبترین مکانها مأمن گزیدهاند. و تو این را با اینکه نمیدانی اما به قوانین طبیعت احترام
…در اواخر مارس سال ۱۸۸۲ بود که نیچه با لو سالومه آشنا شد. دختری روس که بنا به عرف رایج
…نمیدانم تا به چه اندازه با بیخوابی دست و پنجه نرم کردهاید اما این حقیقت را با جان دل از
…آنقدر در نوشتن، سماجت ورزیدهام که گاهی من آن را رها میکنم، اما او من را رها میکند. برای خودش
…دلم میخواست
میشد از همه قد بلندتر بودم
بالای سر همه راه میرفتم و
افکارشان را میخواندم.
زندگی که صدایت را زیر میگیرد.
نمیپرسی چرا؟
چون چراییاش را خود میدانی.
مشغله زندگی این است.
و چون روزها
در آن حوالی
دوستانی را یافتم.
گرم همچون خون
سرد همچون باد
با تضادی خامُش
بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻♀️