این نوشته در حال تکمیل است. 😅
جامعهشناسان ریشه بسیاری از کژرفتاریها را در محیط و شرایط اجتماعی جستجو میکنند و علل زیرساز بسیاری از آنها را خود جامعه میدانند. وقتی خواستهای فرد با انتظارات جامعه هماهنگ و همنوا نباشد نابهنجاری فرد آغاز می شود و در صورت تداوم زمینهی انواع کژرفتاریها را پدید میآورد.
مثلاً در ایران، فشار زندگی اجتماعی، تشدید مهاجرتها و به همخوردن نسبت تراکم جمعیت بین شهرها و روستاها، آشفتگی و به هم ریختگی ساختار جمعیت کشور، گرانی، بیکاری و…. همه دست به دست هم داده و موجبات کژرفتاری برخی از انسانها را فراهم کرده است.
جامعهشناسان در تبیین پیامدهای کژرفتاریهای اجتماعی از سه دیدگاه استفاده می کنند.
✔️۱) کارکردگرایی
دیدگاه کارکردی به جای اینکه به فرد توجه کند، جامعه را به طور کلی مورد توجه قرار میدهد و بیشتر در جستجوی خاستگاه و منبع کژرفتاری در جامعه است و برای ماهیت زیستشناختی و روان شناختی آن اهمیتی قایل نیست.
- نظریهی آنومی (بیهنجاری) دورکیم
- نظریهی فشار ساختاری رابرت مرتن
- نظریهی کنترل اجتماعی
- نظریهی همبستگی اجتماعی
- نظریهی پیوند اجتماعی تراویس هیرشی
- نظریهی بازدارندگی والتر رکلس
✔️۲) تضاد
- نظریه تضاد
- نظریهی فمینیستی
✔️۳) کنش متقابلگرایی
- نظریهی خردهفرهنگی
- نظریهی انتقال فرهنگی ادوین ساترلند
- نظریهی برچسب (Labeling Theory)
در پایان به نظریهی بومشناسی (Ecology) که به مطالعه روابط بین گروههای انسانی و محیط آنان و بر شیوه توزیع فعالیتهای اجتماعی در فضا و زمان تاکید دارد اشاره میکند. بوم شناسان به دو موضوع اصلی توجه دارند:
- توزیع فعالیتها در فضا و زمان در محیط شهری چگونه باعث یا مانع دستیابی به هدفهای جمعی میشود.
- این شیوه توزیع چگونه بر تجربههای اجتماعی افراد در معرض آن، تأثیر میگذارد.
نظریه آنومی (بیهنجاری) دورکیم (Anomie) |
۱
یک وضعیت نارضایتی دائمی
دورکیم از نظریهپردازان قرن نوزدهم است که به تبیین کژرفتاری از دیدگاه جامعهشناسی پرداخته است.
او با تبیین رابطهی میان انسان، نیازها و آرزوهایش به دو حالت ارضای نیازهای انسان اشاره میکند.
- (۱) به صورت هنجار: به شرط وجود شرایط اجتماعی استوار
- (۲) به صورت نابهنجار: با از هم پاشیدن هنجارها (و بنابراین از بین رفتن کنترل آرزوها) یک وضعیت نارضایتی دائمی به خاطر وضعیت آرزوها بیحدوحصر به وجود میآید که به آن «آنومی» میگویند.
این نارضایتیها خود را در جریان اقدامات اجتماعی منفی مثل خودکشی، تبهکاری و طلاق و ….. نشان میدهند.
۲
مفهوم «بیهنجاری»
بیهنجاری وضعیت آشفتهای است که هنجارها از بین رفته یا در تضاد قرار گرفته باشند.
دورکیم این مفهوم را برای روحیهی مردم جوامع شهری ابداع کرد. او «بیهنجاری» را ویژگی اجتماعی میدانست که در آن هنجارها مبنای ثبات و محکمی ندارند و مردم نمیدانند از آنها چه انتظاری میرود.
چنین جامعهای در خطر فروپاشی قرار دارد زیرا اعضای آن برای کسب هدفهای مشترک راهنمایی در اختیار ندارند و اغلب احساس نگرانی و بیجهتی میکنند.
۳
تعریفی از سرشت آدمی
به نظر دورکیم سرشت آدمی برآیندی است از سرشت زیستی که «خودخواه» است و سرشت اجتماعی که «دیگرخواه» است. دوگانگی میان بدن انسان و نیازهای آن از یک سو و روح آدمی و خواستههای آن از سوی دیگر، پدیدآورندهی کشاکش دائمی میان جسم و روح است. اگر خواستههای آدمی (نیروهای نفسانی) مهار نشوند، زندگی اجتماعی با وضعیت «بیهنجاری» روبهرو میشود. وضعیتی که در آن دیگر جایی نه برای زنده ماندن جسم و نه پایدار ماندن روح وجود دارد.
نظریه فشار ساختاری رابرت مِرتُن (Structural Strain Theory) |
۱- این نظریه رفتارهای انحرافی را نتیجهی فشارهای جامعه میداند.
وجود فقر در ساختار اجتماعی فشارهایی را برای بروز انواع خاصی از کجرویها پدید میآورد. تاییدکنندهی این ضربالمثل: «فقر باعث جرم میشود.»
۲- رابرت مرتن (Merton) برپایهی نظریهی بیهنجاری دورکیم این نظریه را تعمیم داد.(گسترش داد)
از نظر او آنومی یا بیهنجاری فشاری است که وقتی هنجارهای پذیرفتهشده با واقعیت اجتماعی در ستیزند، بر افراد وارد میشود.
لقمه: فقر ⟵ فشار ⟵ انحراف (هدف و وسیله)
۳- علت وقوع فشار ساختاری:
این انحراف شکل میگیرد چون جامعه دستیابی به برخی هدفها را تشویق میکند ولی وسایل ضروری برای رسیدن به این هدفها را در اختیار همهی اعضای جامعه قرار نمیدهد.
در نتیجه سایر اعضا یا باید هدفهای خاصی را برگزینند و یا برای رسیدن به آن اهداف وسایل نامشروعی را به کار ببرند.
۴- چرایی وضعیت امروز جامعهی ایران:
به نظر برخی آسیبشناسان شرایط اجتماعی کشورهای در حال گذار (توسعه) از یک جامعهی سنتی به مدرن به مانند ایران که با بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی نیز روبهرو است با این مفهوم قابل تبیین است.
۵- مرتن انواع رفتارهای انحرافی را حاصل شرایط بیهنجاری جامعه میداند و چهار نوع رفتار انحرافی را معرفی میکند.
فرد در نتیجهی جامعه پذیری (Socialization) هدفهای مهم فرهنگی و راههای دستیابی به آنها را فرا میگیرد و در صورتی که راههای موردقبول فراهم نباشند، راههای دیگری برای دستیابی به هدف خود پیش میگیرد. (حتی رفتاری منحرف از نظر اجتماعی)
لقمه: بیهنجاری در جامعه ⟵ استفاده از وسایل نامشروع برای رسیدن به اهداف اجتماعی (رفتارهای انحرافی)
چهار نوع رفتار انحرافی:
۱) نوآوری: فرد هدفی مشروع دارد اما راههای استفاده از وسایل پذیرفته شده برای او مسدود است.
بانکزنان، تقلبکنندگان امتحان، رشوهخواران
۲) مراسمگرایی: هدف پذیرفته شده مجال چندانی برای فعالیت پیدا نمیکند اما وسایل مشروع برای رسیدن به هدف دنبال میشود. (فرد از ناکامیهای احتمالی میگریزد و شیوههای ساده زیستن را دنبال میکند.) چنین فردی محکم به وسیله میچسبد و وسیله را به جای هدف مینشاند.
مثال: تصور میکند که مردم برای مقررات خلق شدهاند و نه مقررات برای مردم.
مثال: پرستاری که به جای پذیرش فوری بیمار او وقت او را ساعتها برای پروندهسازی تلف میکند.
۳) کنارهگیری: فرد به دلیل شرایط محدود یا عدم شایستگی نمیتواند هدفها و وسایل دست یابد پس کنارهگیری میکند.
مثال: شخصی الکلی که خانوادهی خود را رها میکند و تنهایی و انزوا را ترجیح میدهد.
این افراد به دلیل ناتوانی یا عدم تمایل خود حاضر به روی آوردن به زندگی سالم نیستند. در واقع این افراد نه هدفهای مقبول و نه وسایل مقبول را نپذیرفتهاند.
۴) طغیان و سرکشی: فرد به این نتیجه میرسد که جامعه برای او مانعی برای کسب اهدافش است. ( به دلیل تحمیل موانع) از این رو شخص به طغیان و سرکشی روی میآورد تا هدفهای خود و وسایل رسیدن به آنها را تغییر دهد.
مثال: رفتار انقلابیون
توجه: تاکید نظریهی فشار ساختاری بر موقعیتهای اجتماعی است نه مشخصات فرد کژرفتار پس نوعی تحلیل افراطی جامعهشناختی محسوب میشود.
توجه: تفاوت بین نظریهی فشار ساختاری و نظریهی کنترل اجتماعی:
- نظریههای جامعهشناختی در تلاش برای پاسخ دادن به علتهای کژرفتاری هستند.
- در حالیکه نظریههای کنترل اجتماعی در پی پاسخ به سوال «علتهای همنوایی چیست؟» میباشند. زیرا بر این باورند آنچه که موجب کژرفتاری میشود فقدان همان چیزی است که باعث «همنوایی» میشود.
- پاسخ آنها چنین است: آنچه که موجب همنوایی میشود، اعمال کنترل اجتماعی بر افراد است که جلوی کژرفتاری را میگیرد. بنابراین فقدان یا ضعف کنترل اجتماعی علت کژرفتاری است.
نظریه کنترل اجتماعی |
انسانها موجوداتی با آرزوهای نامحدود و سیریناپذیر هستند. از این سیریناپذیری میتوان نتیجه گرفت که آرزوهای انسان را تنها میتوان با نظارتهای خارجی یعنی کنترل اجتماعی مهار کرد.
کنترل اجتماعی ادامهی فرایند جامعهپذیری است. جامعهپذیری موجب همنوایی است یا به نحوی جامعهپذیری یک نوع همنوایی است. در فرایند جامعهپذیری ارزشها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته میشود و سپس به وسیلهی کنترل اجتماعی رفتار او تحت نظارت قرار میگیرد.
جامعهپذیری (=همنوایی) ⟵ کنترل اجتماعی
کنترل اجتماعی چیست؟
- ساختارهایی که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار میبرد.
- مجموعه عوامل محسوس و نامحسوسی که یک جامعه در جهت حفظ معیارهای خود به کار میبرد.
- مجموعه موانعی که به قصد جلوگیری از کجروی اجتماعی در راه آنان قرار میدهد.
- مجموعهای از منابع مادی و نمادینی که برای حصول اطمینان همنوایی رفتاری اعضای خود در اختیار جامعه قرار میدهد.
❌نظریهی همبستگی اجتماعی
❌انواع کنترل اجتماعی
❌نظریهی پیوند اجتماعی تراویس هیرشی
❌نظریهی بازدارندگی والتر رکلس
نظریه تضاد (conflict) |
۱- توجه به تمرکز ثروت و قدرت در دست عدهای از افراد جامعه و پیامدهای آن
- طبقات فقیرتر: دزدی، جیببری و …….
- طبقات بالای جامعه: اختلاس، جعل، تزویر، زمینخواری، فرار از مالیات (جرایم یقهسفیدی)
۲- گروههای یک جامعه برای دستیابی به قدرت و منابع با هم در حال ستیزند.
۳- مارکس (Marx) و وبر (Weber) به اهمیت این دیدگاه توجه خاصی داشتهاند.
۴- برخی معتقدند که تعداد زیادی از جرمها صرفا رفتاری است که در نتیجهی احساس خطر برای منافع یا موقعیت خود از سوی گروههای قدرتمند اعمال شده است.
۵- مارکس بر این باور است که بیشتر رفتارها حاصل کشمکش و تضاد بین آنهایی که مالک بازار تولیدند (سرمایهداران) و آنهایی که فاقد ابزار تولیدند (کارگران) میباشد.
بنابراین مارکس علت بسیاری از کجرفتاریها را «سرمایهداری» میداند.
سرمایهداری موجب توسعهی نابرابری طبقاتی و در نتیجه افزایش جرم و جنایت میگردد. (گروههای ثروتمند و قدرتمند دارای علایق مشترک سیاسی و نظامی هستند و از قدرت خود برای تدوین و اجرای معیارهای قانونی سواستفاده میکنند.)
۶- نظریهی تضاد ریچارد کوئینی برای میزان بالای جرم در آمریکا به سه نکته زیر اشاره میکند:
- قدرتمندان رفتار گروههایی را که منافعشان را تهدید میکنند مجرمانه تلقی میکنند و تعریفشان از جرم مبتنی است بر حمایت از منافع خود
- فرودستان به دلیل نیازهای خود به ناچار مرتکب رفتار مجرمانه میشوند.
- قدرتمندان نوعی از ارزش و ایدئولوژی را در جامعه جا میاندازند تا این وسیله نشان دهند که افراد نامطلوب بیشتر در گروه فرودستان وجود دارند بنابراین باید آنها را تحقیر کرد.
۷- تیو مینویسد: این سه عامل به هم مربوط هستند و همدیگر را تقویت میکنند. تنها راه برای خاتمهدادن به «سلطهی حاکمانه قدرتمندان و مجرم سازی فرودستان» تاسیس جامعه سوسیال دموکرات است.
❌نظریهی فمینیستی
❌دیدگاه کنشمتقابلگرایی
❌نظریهی خردهفرهنگی
❌نظریهی انتقال فرهنگی ادوین ساترلند
نظریه برچسب (Labeling Theory) |
۱- تعریف «انحراف»: فرایندی که توسط آن برخی مردم موفق میشوند برخی دیگر را منحرف تبیین کنند.
نتیجه: یک شخص یا یک عمل تنها زمانی انحراف تلقی میشود که برچسب «انحراف» به آن زده شود.
(=نسبی بودن انحراف)
۲- بر حسب دیدگاه این رویکرد، «رفتار» به خودی خود کژرفتاری یا جرم محسوب نمیشود بلکه افراد و گروههای فرهنگی هستند که به این رفتارها عنوان «جرم» را برچسب میزنند.
در نتیجه:
- گروههای اجتماعی قوانین را وضع میکنند و افرادی که قوانین را زیر پا میگذارند «بیگانه» خوانده میشوند.
- در نتیجه «کجرویها» در زمانها و مکانهای گوناگون به گونههای مختلفی تعریف میشوند.
- رفتار انحرافی به میزان احترام مردم به آن رفتار بستگی دارد. (اگر به رفتار یا نقشی احترام زیادی گذاشته شود، خلاف آن کجروی خوانده میشود.)
- قانونشکنی کجروی خوانده نمیشود مگر اینکه افراد به آن قانون احترام گذاشته و تخلف از آن مجازات در پی داشته باشد.
۳- این نظریه فرض میکند که قانون در گروه اجتماعی پدید میآید و چهار طبقه افراد را شامل میشود:
- همنوایان: از قوانین سرپیچی نمیکنند.
- کجروان واقعی: قوانین را زیر پا گذاشته و جریمه میگردند (رانندهای با سرعت غیرمجاز)
- کجروان پنهانی: افرادی که قوانین را زیر پا گذاشته اما مجازات نمیگردند. (فروشنده مواد مخدر و الکل)
- متهمان بیگناه: افرادی که قانون شکنی نکردهاند اما توسط دیگران برچسب میخورند. (سیاهپوستان در آمریکا)
۴- نظریهی برچسب مانند نظریهی تضاد در جستجوی علتهای انحراف نیست. اما اینکه چه کسی بر چه کسی برچسب میزند و پیامدهای برچسب زدن چیست را در نظر میگیرد.
۵- فرایند برچسب زدن در دو مرحله اتفاق میافتد:
- اولیه) فرد از هنجار اجتماعی سرمیتابد اما برچسب نمیخورد.
- ثانویه) رفتار انحرافی فرد توسط افراد دیگری آشکار میگردد. (مثل پلیس، دوستان و آشنایان)
خطاکار در این مرحله به گفته هارولد گارفینکل با «مراسم بیآبرویی» روبهرو میشود. شخص آگاهانه یا ناآگاهانه برچسب محکومکنندگان را میپذیرد و تصویر جدیدی از خود میسازد و رفتار مناسب با آن را شروع میکند. چنین است که رفتار شکل انحراف ثانویه پیدا میکند یعنی ناهمنوایی مداوم توسط کسی که برچسب را قبول کرده است.
❌نظریهی بومشناسی انحراف (مکتب شیکاگو)
این نوشته در نتیجه بازنویسی و خلاصهسازی فصل هفتم و هشتم از کتاب «آسیبشناسی اجتماعی» نوشته هدایتالله ستوده شکل گرفته است.