ihor malytskyi IfZagMEc62E unsplash 970x400 - تو سکوت منی

تو سکوت منی

تو سکوت منی.

در همان لحظه‌ها که پلک می‌زنی،

نگاهت من را می‌پاید،

می جوید، می‌بوید،

منگنه می‌زند و دوباره مرتب روی میز قرار می‌دهد.

همچنان من ادامه می‌دهم.

برایت می‌نویسم.

چون می‌دانم نه فقط کلمه‌ها را، بلکه من را خواهی خواهند.

ایستگاه‌ها که به پایان می‌رسند.

تو کم‌رنگ می‌شوی.

رفتنت معناناپذیر است.

وقتی پشت می‌کنی، انگار تمامِ دنیا را در کوله‌ات می‌ریزی و می‌بری.

همچنان سکوتِ تو، با من می‌ماند.

گفتی: «منتظر نباش، چون ایستگاه‌ها آخرین قسمت‌های سریال‌‌اند.»

باور نکردم، تا شاید نویسنده، چند قسمتی به انتها بیفزاید.

چون آتشم زدی، گرم و صمیمی سوختم.

هیزم که آتش نمی‌گیرد، خود، آتش می‌شود.

و تو را که از درخت می‌گیرند، هیزم می‌شود.

اگر از درختانت، بوی ریحان می‌خواهی باید مراقبِ آفت‌ها باشی.

آخر چرا نه با آفتاب جوری نه با مهتاب؟

دلیلش پرده‌هایند؟

چون من را بی‌پرده می‌خواهی؟

——-

خوبیِ غم این است که مال کسی را نمی‌خورد.

خودش است که خودش را از درون می‌خورد.

زمانی ریشه می‌گیرد، که جای تو در صندلی‌های باغ، خالی است.

چند روز پیش که کنار درِ کلاس لبخند زدی.

همچون تندبادی، موهایم را برآشفتی.

سیبی را که به دستم دادی با هسته‌هایش خوردم.

تقصیر من بود، خودم لحظه‌های با تو را تک‌تک کاشتم.

و حال نمی‌دانم با این نهال‌ها چه کنم؟

چون نبودنشان را نخواهم.

زمانی که از شاخه می‌پری، شاخه از سکوتِ بعد تو، جرئتِ قرار گرفتن ندارد.

همچنان تکان میخورد.

حتی اگر پرنده هم باشی، نشستن‌ات بر شاخه، پروازی است.

هیچ وقت کوچک نبودی و نیستی.

نباشد چیزی که کوچک کند تو را روزی.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

دسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

  1. بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻‍♀️

  2. امیدوارم با انتخابی‌شدن چنین دروسی «دانش خانواده، دفاع‌مقدس، اندیشه 1و2 و ...» نفس راحتی از دست این اساتید بکشیم.

  3. زاویه دید باحالی به ازدواج بود.خوشم‌اومد.دست‌خوش