همآغوشِ کویر
همپایِ گلوی گرفته باد
خزانِ من شدی.
خزانِ اول سخت سنگین است.
صحنه بازیای است که اکران نمیشود.
ماه دلم به نیمه نرسیده
هوای تو کرده است.
گره بزن به من نگاهت را
تا بیشتر لمس آرامشت شوم.
سنگ به سنگ
از ناگفتههایی که سنگینمان کردهاند بکاه.
تا سنگها وا نَکنیم.
همچنان دلمان سنگین است.
4 دیدگاه روشن سنگبهسنگ
از اون شعر هایی شده که آدم یهو به خودش میاد میبینه اینقدر خونده تا حفظش شده ! خییییلی دلنشین بود.
یاد این بخش از شعر لیلا کردبچه افتادم.
بهانهای میخواستم
تا یادم بیاید برای دلتنگ بودن
چه استعداد غم انگیزی دارم
بهانهای
تا شعر تازه ای بنویسم
و بدانم برای زمستان امسال هم، چیزی دارم
این قسمت را بیشتر دوست داشتم
ماه دلم به نیمه نرسیده
هوای تو کرده است.
گره بزن به من نگاهت را
تا بیشتر لمس آرامشت شوم.
سنگ به سنگ
از ناگفتههایی که سنگینمان کردهاند بکاه.
تا سنگها وا نَکنیم.
همچنان دلمان سنگین است.
ناگفتهها به هر رابطهای آسیب میزنند.