تاریخچهی انواع مواد مخدر
با اینکه اعتیاد پدیدهی نوظهوری است و از عمر آن بیش از ۱۵۰ سال نمیگذرد اما با این وجود نام «بلای هستیسوز» را به خود اختصاص داده است زیرا زمینهساز سقوط بسیاری از ارزشها و هنجارهای فرهنگی است و سلامت جامعه را به خطر میاندازد.
البته که مصرف مادهی مخدر تاریخی طولانی دارد. استفاده از این مواد در قدیم فقط توسط بزرگسالان صورت میگرفت اما پس از ورود مرفین، هروئین و کوکائین به بازار مواردی از اعتیاد جوانان نیز مشاهده شد.
در دهه ۱۹۷۰ استفاده از مواد مخدر به مسئلهای اجتماعی بدل شد و دنیای هیپیگری نیز به رشد آن دامن زد. «ماریجوانا» همراه با موسیقی و عشق به عنوان سه رکن اصلی فرهنگ هیپیها متجلی گردید.
بعد از تریاک، هروئین، حشیش و ماریجوانا قرصهای اکستازی به جدیدترین سرگرمی تبدیل شد. بعد از چندیدن بار مصرف قرصهای اکستازی افسردگی و کاهش هیجانات در فرد خود را نشان میدهد.
مادهی مخدر چیست؟
مادهی مخدر: هر مادهای به غیر از آب و غذا که وقتی وارد بدن موجود زنده میشود، ساختار و کارکرد بدن آن جاندار را تغییر میدهد.
روانشناسی مادهی مخدر
سه عامل فشار روانی، افسردگی و شخصیت ضداجتماعی میتواند از نظر روانشناختی زمینهساز اعتیاد به مواد مخدر یا روانگردان باشد.
علت استفاده از اصطلاح «روانگردان» برای «مواد مخدر»:
زیرا مصرف چنین داروهایی با دخالت این مواد در سیستمهای بدن همراه است: بر ذهن اثر میگذارند، خلفوخوی فرد را دگرگون میسازند و شیوهی احساس و ادارک و رفتار انسان را تغییر میدهند.
- فشار روانی (استرس): برای مثال فقدان فرد مهمی از خانواده میتواند موجب تجربهی حالتهای ناخوشایندِ عاطفی شود.
- افسردگی: به تعبیری افسردگی سرماخوردگی بیماریِ روانی است.
- شخصیت ضداجتماعی (روانرنجور): این شخصیت نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی بیاعتنا و بیتفاوت است و با دروغگویی خود، حقوق دیگران را پایمال خواستههای شخصی خود میکند.
از ویژگیهای رفتار این افراد میتوان به موراد زیر اشاره کرد:
✔ اعتیاد به مواد مخدر، ولگردی، ستیزهجویی، نوجوانی وحشیانه، عدم احساس گناه و مصرف زیاد الکل
✔ با اینکه از هوش سرشاری برخودارند ولی در شناخت و پذیرش ارزشهای فرهنگی ناتوانند.
✔ دلیل سرپیچی آنها از هنجارها و ارزشهای اجتماعی عدم رشدیافتگی «من برتر» – همان سوپرایگو یا وجدان اخلاقی- میباشد. از این رو بدون شرم و اضطراب و احساس گناه دست به اعمال اجتماعی مخرب میزنند.
جامعهشناسی مادهی مخدر
از نظر جامعه شناختی ماده مخدر به هر ماده شیمیایی گفته می شود که:
- اثر مستقیمی بر کارکرد جسم روان و یا تفکر مصرف کننده داشته باشد؛
- زمینه را برای سوء استفاده فرد فراهم آورد؛
- و بالاخره پیامدهای نامطلوبی را برای فرد و خانواده و جامعه در بر داشته باشد.
اعتیاد چیست؟ معتاد کیست؟
اعتیاد به معنای عادتکردن و خود را وقف عادتی نکوهیدهکردن میباشد.
اعتیاد را «وابستگی جسمانی به مادهی مخدر» مینامند چون یکی از عواقب اعتیاد کمشدن تحمل و وابستگی بدنی است.
معتاد کسی است که در اثر مصرف مکرر قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر شده باشد.
در صورتی که به فرد معتاد دارو نرسد، اختلالات روانی و جسمانی مرسوم به «نشانگان محرومیت» در او ایجاد میشود.
فرایند اعتیاد
اعتیاد معمولا طی فرایند سه مرحلهای انجام میگیرد:
- مرحلهی آشنایی: آشنایی فرد با مصرف مواد مخدر در اثر آشنایی یا تشویق دیگران به علتهای مختلف
- مرحله میل به افزایش مواد مخدر: بدن فرد هر روز به مواد بیشتری نیاز پیدا میکند. فرد دچار شک و تردید شده و برای رهایی از آن با امیال خود دست به مبارزه میزند.
- مرحله اعتیاد (بیماری): در این مرحله شخص به اعتیاد واقعی میرسد زیرا اگر مواد مخدر ناگهان قطع شود موجب بروز نشانههای سندرم محرومیت میگردد.
میزان اعتیادپذیری چند نمونه:
هروئین به سرعت، تریاک پس از حدود یک ماه متوالی، الکل مصرف به مدت طولانی
تشخیص معتاد
برخی تغییرات از نظر روانی، اجتماعی و خلقوخوی میتواند ما را در شناخت معتاد یاری دهد:
- (۱) دارای ظاهری ضعیف، فرتوت و پژمرده، چهره تیره و کدر، دندانهای پوسیده و زردرنگ
- (۲) تنگ بودن مردمک چشم (نشانهی احتمالی اعتیاد)
- (۳) وجود دورههای بیقراری، تحریک پذیری و عصبانیت و اضطراب که تقریباً به طور ناگهانی جای خود را به سرخوشی و رضایت آشکار و آرامش میدهد.
- (۴) تمایل به کنارهگیری از بستگان به ویژه والدین، برادر و خواهر و اشتیاق به افزایش معاشرت با دوستان مشکوک و جدید
- (۵) تغییر ساعات خواب، دیر خوابیدن در شب و دیر بیدار شدن در صبح
- (۶) بالا رفتن هزینههای شخصی و درخواست مکرر پول از والدین و دیگران
- (۷) بستن در اتاق به روی خود برای مدت طولانی تا آنکه تغییر احوالش بر دیگران معلوم نشود.
- (۸) بیتوجهی به ظاهر خود و داشتن موهای ژولیده و لباسهای کثیف و افزایش رفتوآمدهای ظاهراً بی مقصد و مشکوک
- (۹) خوابآلوده و افسردهبودن همراه با شادابی بسیار زودگذر
- (۱۰) در توالت ماندن بیش از حد معمول
آثار منفی داروهای روانگردان بر جسم و جان معتادان
- اثرات شدید احساسی، بی خوابی، کابوسهای شبانه، حملات ناگهانی، اضطراب،روان پریشی؛
- انقباض شدید فک و پارگی زبان در اثر فک زدنهای طولانی
- افزایش فشار خون، آسیب عروق خونی، افزایش ضربان قلب، عفونت دریچههای قلبی، اختلالات کبدی و کلیوی
- خطر ابتلا به ایدز (HIV)، هپاتیت B و C
- فراموشی، عدم تمرکز، اختلال در یادگیری و صدمه به اعصاب مغزی
- افزایش دمای بدن و کاهش آب بدن
- خستگی و افسردگی شدید تا یک هفته پس از مصرف، تهوع، سردرد، سرگیجه و تشنج
عوارض اعتیاد
- عوارض جسمی:
با توقف مصرف روزانه معتاد بیش از ده تا دوازده ساعت، فرد به عوارض جسمی مبتلا میگردد. اگر به چنین فردی دو یا سه روز مواد نرسد اعتیادش از بین میرود. با اینکه نرسیدن مواد به بدن عارضه دارد اما موجب مرگ نمیشود.
نگاهی به آثار زیانآور تریاک و مواد مخدر:
۱- کثیف و آسیبپذیرشدن دندانها
۲-تغییر کار دستگاه عصبی در سطوح مختلف
۳- تنبلشدن کبد
۴- ورم کردن یا نفریت کلیهها
۵- کم یا متوقف شدن میل جنسی (در زنان موجب نازایی و سقط جنین)
۶-تحریک تارهای صوتی (و در ادامه موجب التهاب مزمن)
۷- تپش قلب و تنگی نفس
۸- خشکی پوست، قرمز شدن پوست و بالارفتن حرارت پوست
- عوارض روانی:
۱) عدم تعادل روانی: ضعفاراده، بیتوجهیی به مسئولیتهای فردی و اجتماعی
۲) عدم تعادل عاطفی: افرادی مضطرب که احساس بیکفایتی و تنهایی میکنند. نابالغ، عصیانگر، بیقرار و دارای احساسات خصومتزا.
۳) عدم تعادل جسمانی: فرد معتاد پیش از از دست دادن تعادل جسمانی، تعادل روانی خود را تا رسیدن به دارو از دست میدهد.آنهایی که به مصرف حشیش، LSD و کوکائین و الکل مبتلا هستند به بیماریهای روانی نیز دچار میشوند.
فرد افزایش شدید انرژی و احساس خوب را تجربه میکند و برای تعلق و نزدیکی با دیگران تمایل زیادی نشان میدهد. حتی برای درآغوشگرفتن و بوسیدن دیگران پیشقدم میشود و تمایل به فعالیتهای شدید بدنی همچون رقصهای طولانی در او ایجاد میشود. - عوارض اجتماعی:
معتادان مصرفکنندگانی هستند که غیر از ضرر اجتماعی هنری ندارند.
به دلایل زیر:
– عدم احساس مسئولیت
– عدم اعتماد به دیگران
– مقدم دانستن نیازهای خود بر دیگران
– برخورداری از روابط اجتماعی بسیار سطحی و تصنعی
علت اصلی جرایم معتادان ضعف در روابط انسانی است.
تبیین مسئله اعتیاد
- نظریه انتقال فرهنگی:
این نظریه بر تاثیر تماس با دوستان ناباب برای اعتیاد به مواد مخدر تاکید دارد. معاشرت با این افراد میتواند از جنبههای متفاوتی همچون فراوانی (تعداد دفعات)، اولویت، دوام (طول زمان) و شدت تماس در فرایند یادگیری اعتیاد موثر باشد.
دلیل تاکید این نظریه بر تاثیرات محیط اجتماعی به خصوص گروه همسالان «کاستهشدن از میزان تاثیر خانواده در سن نوجوانی» میباشد. - نظریه بیهنجاری (فشار ساختاری):
از نگاه مرتن (Robert K. Merton) – جامعهشناس آمریکایی:
بیهنجاری (Anomie): فشار وارده به افراد جامعه زمانی که هنجارهای پذیرفته شده با واقعیتهای اجتماعی در ستیز باشد.
مرتن شرایط ساختاری را علت ریشهای کژرفتاریهای اجتماعی از جمله اعتیاد میدانست.
در هر جامعه ای دو ساخت اساسی وجود دارد که میان آنها در درون یک نظام اجتماعی روابطی کارکردی وجود دارد. این دو ساخت اساسی یکی «هدفهای نهادی شده» و دیگری «وسایل نهادیشده» است.
هدفهای نهادیشده: تعریفهای نهادی شده درباره ارزشها و امور مطلوب (نهادی شده: institutionalized)
وسیلههای نهادیشده: شیوههای استانداردشده رفتار برای رسیدن به هدفها و یا هنجارهای تعیینشده (که برای دستیابی به هدفهای نهادی وضع شدهاند.)
وقتی میان این دو ساخت اساسی «هدفها و وسایل» تعادل برقرار باشد، جامعه دارای یکپارچگی و انسجام است و برعکس.
بیهنجاری (آشفتگی اجتماعی): وضعیتی در جامعه که در آن تاکید بر وسایل نهادیشده کمتر از تاکید بر هدفهای نهادیشده باشد. در چنین حالتی میتوان چهار الگوی کژرفتاری را پیشبینی کرد:
«نوآوری، مراسمگرایی، کنارهگیری و شورش»
نوآوری: پذیرش هدفهای فرهنگی و عدم پذیرش رسیدن به آن هدفها
در این وضعیت مردم به وسایل غیرقانونی مانند تجارت مواد مخدر روی میآورند.
نتیجهگیری: به دلیل بیهنجاری در سطح جامعه و فشارها و ناسازگاریهای اجتماعی، افراد به سوی مواد مخدر سوق داده میشوند. - نظریه برچسبزنی:
از نگاه این نظریه اعتیاد فرایندی است که توسط آن برخی از مردم موفق میشوند دیگری را «معتاد» تعریف کنند.
(معتاد کسی است که برچسب خورده باشد و اعتیاد رفتاری است که دیگران برآن برچسب زدهاند.)
نتایج حاصل از این نظریه:
– طرح اعتیاد به عنوان مسئلهای شخصی نه اجتماعی
– نگاه با ترحم به فرد معتاد و در نظر نگرفتن او به عنوان بیمار اجتماعی
– مجرم و سزوار سرزنش دانستن فرد معتاد و طرد او توسط مردم و …….
– کنارهگیری شخص معتاد از اجتماع و فرورفتن به لاک خود
– افزایش تعداد افراد معتاد - نظریه کنترل اجتماعی:
این نظریه تاکید میکند که «کژرفتاری نتیجه کنترل اجتماعی است».
کنترل اجتماعی: شیوهها، تدابیر و وسایلی که جامعه برای واداشتن اعضایش به همنوایی و جلوگیری از ناهمنوایی به کار میبرد.
(نظر دورکیم با خلاف این نظریه مطابق است: کنترل بیشتر، همنوایی بیشتر – کنترل کمتر، همنوایی کمتر)
مواردی که اعضای خانواده را به سوی اعتیاد میکشاند:
– روابط ناسالم بین پدر و محیط متشنج خانوادگی و مادر و درگیری های شدید آنان در حضور فرزندان
– وجود و یا پیشینه اعتیاد به مواد مخدر در والدین
– پایبند نبودن اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر به ارزشها و باورها و آموزه های دینی
– بی توجهی والدین به نیازهای عاطفی و روانی کودکان و محرومیت از عشق و محبت مادر در سالهای اولیه زندگی
– سرزنش و تحقیر مکرر والدین نسبت به فرزندان به ویژه در حضور دیگران
– سخت گیریهای بی مورد و وجود جو خشونت و استبداد در خانواده و فقدان روابط سالم و محبت آمیز بین اعضای آن
– اعتیاد والدین و عدم کنترل و تسلط آنها بر فرزندان
چه باید کرد؟
- (۱) ریشه درد در جامعه است. مجازات و شکنجه جلوی ارتکاب جرم را نمیگیرد. (نظریه لذتجویی و دردگریزی آیزینک)
اگر در هر جامعهای بودجهای که صرف نگهداری، نگهبانی معتادان و مبارزه با مواد مخدر می شود، از ابتدا صرف آموزش و پرورش صحیح فرد (امنیت، همبستگی، توزیع عادلانه ،ثروت تبلیغ نکردن ارزشمندی ثروت در جامعه و …) نمایند، جامعه از افراد کارساز و نیروی انسانی کارآمد بی نیاز می شود.
در یک جمله: ریشه اعتیاد به مشکلات اجتماعی بازمیگردد. یکی از این موارد آموزش ناکافی نسبت به مواد مخدر است. - (۲) هر روز بیش از پیش به پذیرش این نظریه نزدیک می شویم که اعتیاد یک بیماری مزمن است. از میان رفتن مرزها، اقتصادهای نیرومند و در دسترس بودن مواد مخدر، این مواد را ارزانتر و خالصتر و آسانتر از دهههای گذشته در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهد. اروپاییان امروز در صددند فرهنگی ایجاد کنند که در آن مصرفکنندگان با ایجاد رابطهای منطقی با مواد مخدر و شناخت آثار و عوارض آن به حداکثر ایمنی در مقابل زیانهای این مواد دست پیدا کنند.
در یک جمله: اعتیاد یک بیماری است و شیوع آن با مشکلات اقتصادی و عدم شناخت کافی گسترش مییابد. - (۳) تاکید بر راههای پیشگیری از اعتیاد
- (۴) کمبود نشاط یکی از عوامل گرایش جوانان به مواد مخدر است. باید توسعه اقدامات نشاطآور در سطح جامعه فراگیر شود.
این نوشته در نتیجه بازنویسی و خلاصهسازی فصل ۱۱ کتاب «آسیبشناسی اجتماعی» نوشته هدایتالله ستوده شکل گرفته است. |