2ddd 970x400 - طلاق از لنز آسیب‌شناسی اجتماعی

طلاق از لنز آسیب‌شناسی اجتماعی

مقدمه

«تنظیم روابط بین دو جنس مرد و زن» وظیفه اولیه هنجارهای اخلاقی یک جامعه است.

«ازدواج» انسانی‌‌ترین شیوه برای تنظیم این روابط است.

«ازدواج» توافق و پیوندی بین زن و مرد است که زیربنای آن یک نیاز زیستی است.

خانواده چیست؟

  • نتیجه (معلول) نیاز به دیگران است. 
  • پایه اساسی اجتماع و سلول سازنده‌ی زندگی است. 
  • موثرترین وسیله حفظ ویژگی‌های فرهنگی و عامل انتقال آن‌ها به نسل بعدی
  • به مانند صدفی است که اگر پایه‌های آن سنجیده و درست بنا نشود، هرگز مرواریدی نخواهد پرورد.

با توجه به تعاریف مرتبط با خانواده نیازمند تعریف دقیق از «زندگی مشترک» هستیم.

زندگی مشترک علاوه بر پوشش‌دهی نیازهای مادی، اقتصادی و ….. موجب وسعت نگرش و مشارکت برای دستیابی به فرصت‌های بیشتر است. 

اما تغییرشکل خانواده و ظهور انواع مختلف زندگی مشترک در آمریکا جامعه‌شناسان را با سردرگمی در تعریف خانواده و تعیین حدود آن مواجه کرده است.

 

اهمیت ازدواج در اسلام

امام جعفر صادق: «منفورترین نزد خداوند طلاق است.»

خداوند در قرآن‌کریم می‌فرماید: «و از نشانه‌های خدا یکی این است که برای شما از جنس خودتان آفرید تا شما در کنار او آرامش پیدا کنید.»

پیامبر: «در اسلام هیچ نهادی نیست که نزد خدا از ازدواج محبوب‌تر باشد.»

 

هدف‌های ازدواج

  • (۱) ایجاد کانون آرامش برای زن و مرد
  • (۲) تربیت و پرورش فرزندانی سالم و نیکوکار
  • (۳) وسیله‌ای برای تحقق پاکدامنی و زندگی شرافتمندانه (زیرا فرد را از بی‌بندو‌باری و روابط نامشروع بازمی‌دارد.)

 

تعریف طلاق:

  • مهم‌ترین عامل از هم گسیختن خانواده
  • در لغت به معنای رهاشدن از عقد نکاح و فسخ‌کردن عقد نکاح است
  • قراردادی است که امکان جداشدن و ازهم‌گسیختن پیوند زناشویی را برای مرد و زن فراهم کرده است.
  • شیوه‌ی نهادی‌شده (institutionalized) اختیاری پایان یک ازدواج است.

جامعه‌شناسان طلاق را نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و دگرگونی در هنجارهای اجتماعی به شمار می‌آورند.

 

پیشینه طلاق

ولتر (voltire) می‌گوید: «ازدواج و طلاق با هم به دنیا آمده‌اند و هر دو از قدیم بوده‌اند و هر دو برای بشر ضروری‌اند.»

در تاریخ ملل قدیم طلاق وجود داشته و غالبا مرد طلاق‌دهنده بوده است.

با ملاحظه قوانین حقوقی دنیا می‌توان گفت طلاق تا قرن اواخر قرن نوزدهم در اورپا به طور رسمی ممنوع بود. (به دلیل مخالفت اربابان کلیسا)

اسلام با اینکه طلاق را امری منفور دانسته اما در صورت لزوم و عدم تفاهم دو طرف و عدم امکان سازش آن را جایز دانسته است.

 

انواع طلاق

  • طلاق آشکار: به معنی جداشدن زن و مرد از یک دیگر به طور رسمی و باطل‌کردن سند ازدواجشان می‌باشد. (در این نوع طلاق امکان ازدواج مجدد برای دو نفر وجود دارد.)

  • طلاق پنهان یا عاطفی: به معنی زندگی زیر یک سقف، بدون همدلی و علاقه متقابل است.
    این شیوه زندگی، اثرات مخرب بر رفتارهای فردی و اجتماعی فرزندان و جامعه‌پذیری آنان دارد.

 

ابعاد طلاق

در صورت تصمیم به گرفتن طلاق اعضای خانواده باید با ابعاد مختلفی از طلاق روبه‌رو شوند.

پل بوهانون (P. Bohannon) طلاق را مسئله‌ای دشوار و پیچیده می‌داند زیرا دارای ابعاد گوناگونی (۶ بعد) است و جامعه هنوز وسیله کمک به افراد از جنبه‌های مختلف را پرورش نداده است.

  • طلاق عاطفی: زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می‌دارند و روی از هم برمی‌تابند، زیرا اعتمادشان به یکدیگر و جذابیت‌شان برای هم به پایان رسیده است.

  • طلاق اقتصادی: وقتی خانواده‌ای از هم می‌پاشد، تقسیم اموال و دارایی آن‌ها در دو سهم ضرورت دارد.

  • طلاق قانونی: پایان رسمی ازدواج و به علاوه اعلام شرایط ازدواج مجدد برای طرفین در دادگاه

  • طلاق توافقی والدین: تصمیماتی که درباره حضانت فرزند، دیدار بعدی آنان، مسئولیت‌های هر یک از والدین از نظر مالی و تربیت کودکان و غیره اتخاذ می گردد (مسئله نگهداری کودکان و حق ملاقات آنان)

  • طلاق اجتماعی: تغییراتی که در رابطه با دوستان و آشنایان اتفاق می‌افتد بدین معنا که چون از وقوع طلاق اطلاع پیدا می‌کنند هر یک به گونه‌ای واکنش نشان می دهند.

  • طلاق روانی: با گسست شدن پیوند ازدواج، احساس همدلی از بین می‌رود و مفهوم «خود» تغییر می‌کند. در اینجا نیاز است که زن و مرد درک کنند که دیگر هیچکدام بخشی از پیوند را تشکیل نمی‌دهند. (تنهایی حاصل از شکسته‌شدن این پیوند برای هر دو نفر یک ضربه است)

 

علت‌ها و انگیزه‌های افزایش طلاق

مهم‌ترین عامل افزایش طلاق «پذیرش اجتماعی» روزافزون وقوع طلاق است.

تشکیل زندگی مشترک براساس دلایل غیرمنطقی و معقول از همان ابتدا طلاق را در دل خود دارد و حتی اگر به طلاق منجر نشود مصداق «سوختن و ساختن» را در بر دارد. زیرا معیارهای همسرگزینی عقلانی نبوده و انتخاب همسر با تحمیل پدر و مادر، از روی مصلحت‌اندیشی یا شناخت‌های ابتدایی (نه عمیق و کافی) بوده است. 

به همین دلیل گام اول برای کاهش و کنترل طلاق، سالم‌سازی شرایط تشکیل خانواده است. 

علل افزایش طلاق به شرح ذیل است:

  • (۱) ظاهرشدن تدریجی مشکلات مالی
  • (۲) عدم توافق اخلاقی و ناسازگاری‌های جنسی
  • (۳) عدم علاقه دو طرف به یکدیگر (شاید به دلیل ازدواج‌های فامیلی یا مصلحتی و تحمیلی)
  • (۴) دخالت دیگران به ویژه خانواده‌ها
  • (۵) سوظن، عدم سازگاری (تمکین)، عدم پایبندی به مذهب، اعتیاد، زیاده‌طلبی و فزون‌خواهی، انتخاب نادرست اولیه، کمی سن ازدواج، ناآگاهی و بی‌سوادی، تفاوت فرهنگی، ازدواج مجدد، بیکاری، نداشتن مسکن، اختلاف در تعیین محل زندگی 

 

ضربه طلاق

بر خلاف اینکه پنداشته می‌شود مردان سریع‌تر از زنان یک ازدواج شکست‌خورده را فراموش می‌کنند، مردان درد احساسی (emotional pain) خود را به شیوه‌ی متفاوتی نشان می‌دهند: غمگینی، ناراحتی معده، تصادفات اتومبیل و گاهی مواد مخدر و الکل


آسیب‌شناسی فرزندان طلاق

بعد از جدایی پدر و مادر آن کسی که بی‌پناه و متزلزل در جامعه رها می‌شود «فرزند» است. جدایی پدر و مادر در تمامی مراحل زندگی فرزندان اثرات منفی و زیانباری را بر جای خواهد گذاشت. 

آسیب‌شناسان اجتماعی بر این باورند که پس از جدایی والدین، فرزندان با مسائل عدیده‌ای دست و پنجه نرم خواهند کرد:

  • بدبینی به جنس والددیگر
  • احساس گناه و سردرگمی
  • اختلال در هویت
  • احتمال گرایش به بزهکاری

طبق تحقیقات انجام‌شده ۷۰ درصد افرادی که دچار آسیب‌های اجتماعی می‌شوند، فرزندان طلاق هستند.

 

آسیب‌های متوجه فرزندان طلاق

  • (۱) بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاری‌ها و رفتارهای ضداجتماعی آن‌ها
  • (۲) فحشا در نتیجه فقر و ناآگاهی
  • (۳) اعتیاد و استفاده از آن‌ها برای توزیع مواد مخدر و دیگر فعالیت‌های غیرمجاز
  • (۴) پرخاشگری و ناسازگاری کودکان، فرار از منزل و ولگردی آنان
  • (۵) افت تحصیلی و خودکشی
  • (۶) کاهش میل به ازدواج
  • (۷) اهمال‌کاری در تعلیم و تربیت 
  • (۸) دچار اشکال در همانندسازی مردانه (پسران طلاق) و نشان دادن تمایلات هم‌جنس‌گرایانه از خود

 

طلاق به عنوان مسئله‌ای اجتماعی

مسئله اجتماعی: به وضعیت اجتماعی گفته می‌شود که بخشی از جامعه آن را برای اعضای خود زیان‌آور تشخیص می‌دهد و در پی چاره‌جویی برای رفع و اصلاح آن برمی‌آید.

یک مسئله اجتماعی …

  • همه‌ی قشرها و گروه‌ها را در بر می‌گیرد و کسی از آسیب آن در امان نیست.
  • چندبعدی و چندعلتی است و ریشه در سطوح مختلف خرد، کلان و میانه زندگی اجتماعی دارد یعنی با یک اقدام رفع‌شدنی نیست.

کمتر پدیده اجتماعی از پیچیدگی طلاق برخوردار است زیرا ریشه‌های عمیقی در فرهنگ، سیاست، نظام شخصیتی افراد و حتی نظام اجتماعی دارد. بنابراین ارائه راه‌حل جامع نیازمند همکاری صاحبان اندیشه رشته‌های گوناگون و … است.

 

تبیین مسئله طلاق

  • (۱) بحران ارزش‌ها

    ارزش‌ها:
    باورها و آرمان‌هایی که توسط گروه خاصی از مردم مورد احترام بسیار قرار می‌گیرند.

    ناسازگاری یا تعارض وضعیت اجتماعی با ارزش‌های اجتماعی موجب شکل‌گیری «بحران ارزش‌ها» می‌گردد.

    در جوامعی با دگرگونی سریع، خارج‌شدن ارزش‌های دیروز از محدوده‌ی عناصرِ مقبولِ امروزی موجب تضاد و جابجایی ارزش‌ها می‌شود. هر چه تغییرات سریع‌تر، تضاد ارزش‌ها بیشتر.

    نسل‌هایی که در معرض چنین تحولات سریعی قرار می‌گیرند، نمی‌توانند معیارها و ارزش‌های موردقبول جامعه را به طور یکسان بپذیرند، که در اثر آن خانواده با کشکمش‌های درونی مواجه خواهد شد. نتیجه چنین تعارضاتی نابسامانی خانواده و افزایش طلاق است.

    در فرایند بحران ارزش‌ها جامعه بر لذت‌طلبی، مصلحت‌گرایی فردی، سودگرایی و تمتع آنی (برخورداری در لحظه) استوار می‌گردد. تمرکز بر امور مادی موجب تهی‌شدن روابط انسانی از بعد معنوی و شکننده‌شدن این ارتباطات می‌گردد.
  • (۲) بی‌هنجاری اجتماعی (فشار ساختاری)

    بی‌هنجاری (آنومی):
    وضعیت مغشوشی که در آن معیارهای رفتار با یکدیگر در ستیزند و فرد برای سازش و پیروی از آن‌ها دچار سرگشتگی می‌گردد.

    امیل دورکیم با توجه به موارد زیر مفهوم آنومی را ابداع کرده است:
    – تضعیف معیارها و هنجارهای سنتی، چه در سطح جامعه و چه در سطح گروهی، بدون جایگزینی توسط هنجارهای جدید
    – موجب شکل‌گیری نارضایتی اجتماعی
    – و در نتیجه ظهور اقدامات منفی‌ای چون خودکشی، طلاق و … می‌گردد.

    رابرت مرتن نظریه «فشارساختاری» را بر پایه نظریه آنومی دورکیم گسترش داد:
    بی‌هنجاری فشاری است که به دلیل تعارض بین هنجارهای پذیرفته‌شده با واقعیت بر افراد وارد می‌شود.
    بی‌هنجاری هنگامی رخ می‌دهد که افراد قادر نباشند با وسایلی که جامعه در اختیار آن‌ها می‌گذارد به هدف‌های خود دست‌یابند.
  • (۳) بحران وجدان اجتماعی

    وجدان جمعی:
    مجموعه‌ی باورها و احساسات مشترک در بین متوسط افراد یک جامعه.

    وجدان جمعی با هر نسل عوض نمی‌شود بلکه برعکس، پیوند‌دهنده‌ی نسل‌های متمادی است.

    به باور امیل دورکیم هر چقدر وجدان جمعی قوی‌تر باشد، خشم عمومی در برابر هنجارشکنی حادتر است و برعکس.

    در نتیجه با ضعیف‌شدن وجدان جمعی، ارزش‌های منفی نسبت‌داده‌شده به طلاق کاهش می‌یابد. به بیان دیگر اگر وجدان جمعی طلاق را پدیده‌ای عادی و طبیعی بداند موجب رواج آن نیز می‌شود.
  • (۴) مشکلات اقتصادی

    شرایط سخت اقتصادی مانند تورم، گرانی و بیکاری اثرات زیانباری بر خانواده‌ها دارد.

    در طبقه متوسط جامعه طلاق بیشتر است به دلیل اینکه زن ادعای استقلال مالی و خودمختاری می‌کند.
    در حالی که در طبقه بالا با  وجود امکانات رفاهی‌، زن، کم و کاستی‌های رفتاری مرد را می‌بخشد و در طبقه پایین، وابستگی شدید اقتصادی زن به مرد موجب اجتناب زن از طلاق می‌شود.

علت‌های افزایش طلاق در دنیای معاصر

  • (۱) انتظارات ازدواج: امروزه مردم انتظارات زیادی از ازدواج دارند چون به خاطر عشق ازدواج می‌کنند.
  • (۲) تغییر نگرش زنان: زنان دیگر حاضر به پذیرش ازدواج ناخشنود نمی‌باشند.
  • (۳) تغییرات فرهنگی: زشتی طلاق کاهش یافته است.
  • (۴) پذیرش اجتماعی طلاق

 

ویژگی‌های خانواده‌ی ازهم‌گسیخته (ناسالم)

  • (۰) عدم حضور مستمر مادر و پدر + کارکردهای هر یک از اجزای آن نتیجه مثبتی برای کل خانواده ندارد.
  • (۱) انکار: چنین خانواده‌ای مسائل خود را انکار می‌کند.
  • (۲) وجود جو نامطلوب: در چنین خانواده‌ای برخوردهای خشک حاکم است و بین اعضای خانواده روابط صمیمانه وجود ندارد.
  • (۳) جنگ قدرت و نبود آزادی: بین اعضای خانواده جنگ برای دست‌یابی به قدرت وجود دارد و ساختار خانواده بر عدم اعتماد و سرزنش افراد شکل گرفته است.

 

آسیب‌های تهدیدکننده خانواده ازهم‌گسیخته

هر گونه گسیختگی در نهاد خانواده – به ویژه طلاق- بر فرایند جامعه‌پذیری تاثیر منفی دارد چون خانواده به عنوان نخستین کارگزارِ «جامعه‌پذیری» پذیرفته می‌شود.

آسیب‌های شکل‌گرفته در چنین خانواده‌هایی عبارت‌انداز:

  • (۱) بزهکاری به خصوص ولگردی و فرار از منزل 
  • (۲) اختلال رشد پسران: زیرا هویت مردانه‌ی آن‌ها با اضطراب همراه می‌شود و تاکید بیش‌از‌حد به آن رفتارهای ضداجتماعی را در پی دارد. 
  • (۳) تاثیر بیشتر طلاق والدین بر بزهکاری فرزندان در مقایسه با فقدان والدین بر اثر مرگ. 
  • (۴) افزایش بزهکاری و تاثیر منفی در روحیه کودکان در صورت ازدواج مجدد والدین (موجب درگیری کودک با دو خانواده و چهار والد در فرایند جامعه‌پذیری)
  • (۵) افزایش احتمال فرار از مدرسه، دروغگویی ، دزدی و ….. توسط کودکان و نوجوانان در خانواده‌هایی که پدر وجود ندارد و مادر سخت مشغول کار در خارج از خانه است.

 

شیوه‌های پیشگیری از طلاق

  • (۱) مشاوره و راهنمایی قبل از ازدواج: حتی اگر فردی معیار خودش را در همسرگزینی به طور کاملا منطبق با کسی که برگزیده است ببیند، باز هم به مشاوره و راهنمایی نیاز دارد.

  • (۲) خودبازنگری: خودآگاه‌کردن آنچه که ناخودآگاه است موجب شکل‌گیری شناخت کلی ما از خودمان می‌شود. در چنین حالتی می‌توانیم علت‌های علایق و بی‌علاقگی را درک کنیم.

  • (۳) اقدامات بعد از ازدواج: همسران باید با کسب آموزش‌های لازم، قدرت حل تعارضات زناشویی و اصلاح باورهای نادرست را پیدا کنند تا بتوانند به منطقی‌کردن انتظارات زناشویی، رسمیت‌شناختن هویت مستقل همسر، رعایت مرزهای شخصی و زن‌و‌شوهری و بالاخره عدم دخالت منفی اطرافیان دست یابند.

  • (۴) همسان‌همسری: برای انتخاب همسر باید به شاخص‌هایی از قبیل همسانی سنی، تحصیلی، پایگاه شغلی، طبقاتی، وضعیت مالی والدین و مذهب توجه کرد.
    از بین این موارد شاخص‌های مذهبی و طبقاتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. تاثیر منفی این دو شاخص بر همسران بیشتر از لحاظ فرهنگی است زیرا طبقه و فرهنگ هر خانواده بر باورها و فرهنگ شخصی افراد نیز تاثیرگذار است.

 

این نوشته در نتیجه بازنویسی و خلاصه‌سازی فصل ۱۲ کتاب «آسیب‌شناسی اجتماعی» نوشته هدایت‌الله ستوده شکل گرفته است.

 

2 دیدگاه روشن طلاق از لنز آسیب‌شناسی اجتماعی

  • «امروزه مردم انتظارات زیادی از ازدواج دارند چون به خاطر عشق ازدواج می‌کنند»این تیکه رو که خوندم تو فکر فرو رفتم که تقریبا همه ی رمان ها، داستان ها، افسانه ها، فسلم ها، سریال های معروف(حداقل اونایی که من دیدم)دارن نشون میدن دو نفر از هم خوششون اومده، تموم عالم و ادم هم جلو پاشون سنگ می‌ندازن، اینا هم از پا نمیشینن و ادامه میدن اخرشم به هم میرسن و اینجا دیگه فیلم و سریال و داستان تموم میشه. هیچکس نشون نداد یا تعریف نکرد خب بعد از ازدواج چی میشه؟بعد از ازدواج و یا بهم رسیدنشون چه شکلی باهم زندگی می‌کنن؟بخصوص توی داستانای بچگی،همه چیز همش توی جمله ی «و انها بع خوبی خوشی زندگی کردن» خلاصه شد . به قول استادمون کسی یاد ما مردم جامعه نداد که عشق اومدنی و صمیمیت ساختنیه و این صمیمیت چه شکلی ساخته می‌شه؟!

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

آخرین دیدگاه‌ها

  1. بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻‍♀️

  2. امیدوارم با انتخابی‌شدن چنین دروسی «دانش خانواده، دفاع‌مقدس، اندیشه 1و2 و ...» نفس راحتی از دست این اساتید بکشیم.

  3. زاویه دید باحالی به ازدواج بود.خوشم‌اومد.دست‌خوش