erin minuskin VpA6dOkhUKg unsplash 970x400 - مثل پروانه بودی

مثل پروانه بودی

انگشتم را بالا گرفتم 

که به سویت نشانه روم.

اما دیر شده بود.

پرکشیده بودی.

مثل پروانه بودی و هر وقت تلاش کردم.

نشانه‌ات روم و به خودم نشانت دهم دیر بود.

یا شاید هم من خیلی کُندم و نَفهمم.

که نفهمیدم، 

برای شمردن تو به بیش از انگشتان پاها و دستانم نیازمندم.

که دوری‌تو بیش از چند سالِ نوری دلم را پیر کرده است.

که دیگر به نشمردن عادت کرده‌ام.

صبح‌ها، موقع شروع 

می‌دانم همه چیز از ابتدا غمگین است.

اما لنگان‌لنگان هر گونه که شده، شروع می‌‌کنم به دویدن

که اگر بشینم و به دور خودم نگاه کنم

احتمال اینکه تنهایی‌ام آواره‌ام کند بیش از هر چیز است.

انگشتانم هنوز بالا مانده‌اند.

نه چون پروانه‌ای

بلکه چشمک‌زن ستاره‌های شب هم من را به یاد تو می‌اندازد.

به امید اینکه 

حتی اگر تمام برگ‌های پاییزی هم بریزند،

باز هم هنوز برگی از من در دل تو مانده باشد

و هرچقدر هم که در نگاهت برگ‌برگ شوم،

باز از وجودیت من در نگاه تو هیچ کاسته نشود،

هنوز ریه‌هایم را پر از هوای تو نگه داشته‌ام.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

دسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

  1. بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻‍♀️

  2. امیدوارم با انتخابی‌شدن چنین دروسی «دانش خانواده، دفاع‌مقدس، اندیشه 1و2 و ...» نفس راحتی از دست این اساتید بکشیم.

  3. زاویه دید باحالی به ازدواج بود.خوشم‌اومد.دست‌خوش