در پس یک لذت
در سادهانگاری یک نَفَس
در سرشاخ شدن با خیال تو
کلماتی چند را به یکدیگر میبافم.
وزن میدهم.
شعر میسازم.
اما برایت کافی نیست.
راست میگفتی:
راست را نباید بویید.
نباید چشید.
نباید راست را راست انگارید.
راست باید یکراست، به موزه شود.
تا به چشم خود، نتیجه قرنها راستپنداری را ببیند.
راستی، پایهی اسکله نیست.
که با طوفان کلماتت خم و راست شود.
راست، راست است:
خوشقامت، خوشطینت، استوار
بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻♀️
2 دیدگاه روشن راست
راست، راست است
راستی شما هم تحسینبرانگیز است ☺️
امیدوارم چنین بماند و واقعا هم چنین باشد.