در خطاب به سکوتی که سکون نمی‌گزیند

گفتن بعضی چیزها همواره بیهوده است و باطل. از بیخ و بن عبث است. مثل این است که داغ داغ خودم را در جلویت به آتش بکشم و تو هاج و واج، نگاهت را به من سُقُلمه کنی و مُهرِ تلخ نگاهت را نه بر چشم‌هایم، بلکه با گستاخی کامل، از سر عطوفت، بر پیشانی‌ام بکوبانی. انگار که دستان مهربانت را به من قرض داده باشی که من را در سردی سوزان یک زمستان گرم کنند.

این کاسه آش‌هایی که حتی با نامهربانی برایم می‌پزی را با جان، رشته‌به‌رشته به زبانم می‌چشانم. برای همین هم است که نگاه شورانگیزت من را از جا می‌پراند. زبانم کور می‌شود. در واژه‌ها می‌ماند. خفه می‌شود اما کلامی از او صادر نمی‌شود. سکوتش از بی‌مهری نیست ای نازنین، بلکه از دوست‌داشتنی است که در کلمات جا نمی‌شوند.

اما آش‌هایت خوردنی‌اند مادر. گاهی کاسه را که به پایان می‌رسانم، می‌بینم دو سه تا انگشت بر سر سفره‌ای که پهن کرده‌ای، جان داده‌اند. قدرت مزه‌هایی که تو می‌آفرینی، همواره جامِ هستیِ من را چون سرابی بی پایان از عطر خانمی تو پر می‌کنند. من در حسرت تامل در بوی غذاهایی که از بچگی، بی‌قصه آن‌ها را نوش جان کردم، گیرپاژ کرده‌ام. به آن زمان‌ها و آرامشی که در نگاهم و نگاهت جاری بود، غبطه می‌خورم. دلم چون آلیاژی که آن را در واکنشگر انداخته باشند، با یادشان می‌سوزد. آتش می‌گیرد. جلز و ولز زیر و رو می‌شود، فقط به خاطر مهری که در تک‌تک لقمه‌ها به خوردم می‌دادی و منِ نَفَهم آنها را بی آنکه به اندازه کافی بجوم قورت می‌دادم.

دلم می‌خواست همیشه نزدیک می‌ماندیم. مثل آن روزها به رویت نگاه کنم و من را از نشاط پر کنی. در نگاهت جاری شوم و من را در آغوش بکشی. بی بهانه و بدون اندکی تامل. بلافاصله. اما امان از بزرگسالی و خط‌فاصله‌هایی که بین آدم‌ها می‌کارد.

چون کارد خودم را بریدم. از دست‌هایم شروع کردم چون آنها هستند که برای تو می‌نویسند‌‌. به امید اینکه روزی خط فاصله ها کنار بروند، به آینده چشم دوخته‌اند.

گفتن کلمه «دوستت دارم» چنان سخت است که تو حس می‌کنی، این کلمه عظمت خاک‌نخورده‌ای دارد. به اندازه‌ای که تو، به خاک نکوباندن آن را رسالت خود می‌دانی چون عزت و احترام آدمی به شیوایی و صداقتی که در کلامش جاری است می‌باشد.

دوستت دارم مادر

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

آخرین دیدگاه‌ها

  1. بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻‍♀️

  2. امیدوارم با انتخابی‌شدن چنین دروسی «دانش خانواده، دفاع‌مقدس، اندیشه 1و2 و ...» نفس راحتی از دست این اساتید بکشیم.

  3. زاویه دید باحالی به ازدواج بود.خوشم‌اومد.دست‌خوش