منابع فکری و فلسفی فروید

برخی منابع فکری و فلسفی فروید را می‌توان به موارد زیر خلاصه کرد:

۱

تفکر فلسفی رایج در اروپای قرن نوزدهم معتقد بود که مطالعه علمی جهان با رد هرگونه متافیزیک امکان‌پذیر است. می‌توان ریشه‌ی این نوع علم‌زدگی افراطی(۱) را در اثبات‌گرایی(۲) جستجو کرد. (اثبات‌گرایی منشا علم‌زدگی) این نوع تفکر، شناخت جهان را فقط از طریق علم (و ابزارهای علمی تجربی) میسر می‌داند. این دیدگاه موجب حذف «روح» از روانشناسی، «حیات‌گرایی» از زیست‌شناسی و نیز «غایت» از تکامل شد.

۲

فروید در شرح‌حال خویش، به آشنایی خود با دیدگاه شوپنهاور و قرابت آن با روانکاوی اشاره می‌کند. شوپنهاور نسبت به ذات انسان بدبین است و به «سلطه نفسانیات(۳) و هیجان‌ها بر انسان» اشاره کرده است. شوپنهاور یکی از عناصر تاثیرگذار بر مکتب فروید، به ویژه در مورد نگاه بیمارگونه به انسان و ارجاع همه‌ی پدیده‌های روانی به تجریه‌های جنسی است.

۳

نظریه منا‌دشناسی(۴) لایب نیتس که بعدها توسط هربارت و فخنر گسترش یافت و در رشد تفکر ناخودآگاه به فروید کمک کرد، عنوان می‌کند: «عناصر جزئی حقیقی که مادی نیستند، هنگامی که به اندازه کافی به صورت انبوه تجمع کنند، مصداقی را به وجود می‌آورند. مناد‌ها به عنوان مرکز فعالیت و انرژی به شمار می‌آیند.»

فخنر نیز به صراحت برای اولین بار مفهوم «کوه یخ شناور» را برای ذهن و روان انسان به کار برده است. کوه یخ شناوری که بخش قابل‌توجهی از آن زیر آب قرار دارد.

۴

نظریه سودگرایی(۵) جرمی بنتام، فیلسوف انگلیسی، به صورت اصل «لذت‌گرایی» از سوی برخی تداعی‌گرایان انگلیسی، مورد حمایت و توجه فروید قرار گرفت. این اصل انسان‌شناسی تاکید دارد: «انسان می‌کوشد با کسب لذت، از درد بپرهیزد.»

۵

اصل حتمیت(۶) بر جبر علی و معلولی تاکید می‌کند. فروید معتقد است: «رویداد‌های روانی، به‌طور کلی تابع قانون‌های علت و معلول است و هیچ جایی برای اراده آزاد باقی نمی‌گذارد.

۶

با اینکه نبوغ و شخصیت فکری و وسواسی فروید در رشد و گسترش نظام روان‌تحلیل‌گری تاثیر تعیین‌کننده‌ای داشته است اما نمی‌توان از تاثیرپذیری فروید از «داروین» چشم‌پوشی کرد. این تاثیرپذیری را می‌توان در موارد زیر جستجو کرد:

  1. پیش‌فرض‌های اساسی روان‌تحلیل‌گری نظیر مفهوم رشد، فرایند تغییر، مفاهیم تثبیت و بازگشت، به طور مستقیم از تفکر تکاملی ریشه گرفته‌اند. 
  2. داروین، روانشناسی متمرکز بر غرایز را معرفی می‌کند که تاکید ویژه‌ای بر غرتیز «پرخاشگری» و «عشق» دارد.
  3. داروین با فراهم کردن بستر مناسبی برای فروید به او کمک کرد تا ادعا کند که: «آدمی خیلی کمتر از آنچه می‌پندارد ارباب خانه ذهن خویش است و بیشتر از آنچه به نظر می‌رسد گوش‌به‌فرمان هیجان و امورعقلانی است. برای مثال والاترین دستاوردهای آدمی در هنر و فلسفه، تصعید غرایز بدوی -همچون دیگر جانوران- است. (داروین با تنزل انسان در مسیر زیستی متکامل حیوان و نشان دادن خویشاوندی‌اش با جانوران، بستر مناسب برای فروید را فراهم آورد.)

 


**این مطلب برگرفته از کتاب «درآمدی بر روانشناسی دین» نوشته «دکتر مسعود آذربایجانی» می‌باشد.

(۱) scientism
(۲) positivism
(۳) نفسانیات : مجموعه احساسات، افکار، انفعالات و افعال که مربوط به روح و روان است.
(۴) موناد (Monad): اصل نامادی نیرو (مونادها هرچند غیرمادی‌اند، ولی حاصل ترکیب‌ آن‌ها، جهان عینی مادی خواهد بود. آن‌ها را می‌توان اجزا یا عناصر این جهان دانست.)
(۵) utilitarianism
(۶) determinism

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی