+ برای درک این نوشته نیازمند تماشای فیلم Dune: Part One هستید.
وقتی تماشای فیلم Dune را به پایان رساندی به این سوال پاسخ بده: «آن شخصیت خبیث و چاق داستان که در مایعی سیاهرنگ برای تقویت جانش دراز میکشد و به واسطه طمع او هزاران انسان کشته میشوند، باری تو چه تداعی رقم میزند؟»
این شخصیت تکرار روایت کاهنان معبد آمون است. کاهنانی که چاقیشان بیدرنگ نشانی از تعلق خاطر ویژهشان به مباحث مذهبی دارد. (امیدوارم چنین باشد.) البته در هر جامعهای چنین انسانهای سودجویی کم نیستند. در کشور ما نیز از نعمت چنین عزیزانی بیبهره نیستیم.
چنین شخصیتهایی چندان تودلبرو نیستند که فراموشی آنها ساده باشد. باید بنویسی تا از جوهر تصویرشان بکاهی. (به جای جوهر شاید بهتر باشد بگویم چرک) آدمهایی که با تظاهر، سخن از راستی و عدالت و ترویج اخلاقیات میزنند اما خود از آن بویی نبردهاند. بیشتر آنچه میگویند فقط در کلام است و اگر جز این باشد شک میکنی. کلام خوشآرا و غنیشده از نقلقول، یک تغذیه خوب برای مغزهایِ کرمخوردهِ جامعهای که سالهاست آفتزدهِ تفکرکویریِ این بردهپروران هستند.
کسی نیست که «آهای» برآورد. یک «آهای» بلند تا این جماعت خفته را از خواب غفلت خویش بیدار کند. گر چه اگر کسی هم باشد این سگصفتان قربانیاش خواهند کرد. چون فقط سگ است که صفت خویش را میشناسد: تنها کسانی را کنار خویش نگه میدارند که مطیعشان باشند. ممنون از سرمایههای ملی که پشتیبان این عزیزان و نسلهای آیندهشان هستند. (نفت در خاورمیانه و طلا در مصر باستان) دستهایشان که کم به خون مردم آغشته نیست. از طاغوت میگفتند و خودشان شدند طاغوت یاقوتی. به اسم سنت است یا دین، پرچمش تفاوتی ایجاد نمیکند، تا زمانی که منافع خودشان تامین باشد، به نظر آنها همه چیز خوب است.
+ (پیشنهاد) به این قطعه از همایون شجریان گوش دهید: آهای خبردار
+ شاید اگر به این قطعه گوش کنید، ترغیب بشوید که فیلم Dune را ببینید: Resurrection
3 دیدگاه روشن طاغوت یاقوتی
با خواندن این نوشته برام حرف های شروین در ذهنم تداعی شد که میگفت: «چطور باید اعتراض خود را نشان میداد …»
ما چطور می توانیم مردم را از خواب غفلت بیدار کنیم وقتی خود پذیرای این خواب هستند هرچند دردناک و مضر است.
خدا شما و جناب شروین را از جانب طاغوتهای یاقوتی حفظ نماید.
معمولا با موسیقی کلاسیک و ریتم ارام مانند پیانو بیشتر ارتباط برقرار می کنم اما موسیقی «آهای خبردار» مرا وادار به گریه کردن و نوشتن کرد. ترکیبی که با لمس کردن دردها وحس هایم مرا وادار به سفری به درونم می کند.
ممنون از پیشنهادتون