موضوع پروپوزال من
چندی است که دربارهی نظریه دلبستگی میخوانم و سوالی من را به خود واداشته است:« آیا باید در ایجاد پیوندهای عاطفی و گسترش روابط دوستانه با دیگران بکوشم یا بهتر است این تلاش در دایرهای بستهای از آدمها صورت بگیرد؟»
چرایی این سوال؟
نظریه دلبستگی در مورد ایجاد پیوندهای عاطفی و وابستگیِ شکلگرفته بینِ طرفین براساس این پیوند، پایه گذاری شده است. اولین بار بالبی، این نظریه را گسترش داد و سپس به کمک آینسورث به آن وسعت بخشید. سپس بارها و بارها توسط دیگران مورد بازنگری و مطالعه قرار گرفت.
امروزه برخلاف اندیشه بالبی که دلبستگی را حاصل تجربیات دوران کودکی میدانست، دلبستگی را نتیجه همبستگی چندین موضوع میدانند. از جمله تجارب گذشته ما که موجب شکل گیری آموخته ها و انتظارات مشخصی در باب روابطی که به تازگی شکل میگیرند، میشوند.
نکته: طرح دلبستگی ما از رابطهای با رابطهی دیگر متفاوت است. تمثیل من از این موضوع به این گونه است:
هر انسان به گوشهای متفاوت از وجود ما متصل میشود و بخشی متفاوت از ما را به خودمان مینمایاند. برای همین هم هست که با قطع رابطه با یک فرد، هیچ وقت دیگری نمیتواند جای او را برایمان پر کند. از همه مهمتر اینکه ما نباید روابط گوناگون خود را در باب مقایسه با یکدیگر بسنجیم چون هر ارتباطی دارای ویژگیهای متمایزی نسبت به دیگری است. عجیب است نه اما سخت درخور توجه!
من در خمِ کوچهپسکوچههای تجربه
خب درستش چیست؟ آیا من، باید خود را در مسیر علایق گوناگون خویش بیازمایم؟ اگر چنین باشد پس باید هزینههایی را هم به آغوش باز بپذیرم. پس اگر رویکرد تجربهگرا پیش بگیرم، با نوای فرخی همآوا خواهم گشت.
خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی
خوشا با پریچهرگان زندگانی
جوانی و از عشق پرهیز کردن
چه باشد ندانی، به جز جان گرانی
(فرخی سیستانی)
و همچنین گاهی هم باید در فراقت خوبرویان بسوزم. همان طور که سعدی در جراحتِ جدایی میگوید:«چه ارمغانی از این بهتر که خودت بیایی و من روی ماهت را زیارت کنم.»
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
چو خیالِ آبِ روشن که به تشنگان نمایی
تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی
چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
دل خویش را بگفتم چو تو دوست میگرفتم
نه عجب که خوبرویان بکنند بیوفایی
سعدی، غزل ۵۰۵
4 دیدگاه روشن در باب خوبرویان
دقیقا گوشه ای از ذهن منم همین سوال درگیر کرده. ولی به شخصه ترجیح میدم دایره رو خیلی گسترش ندم. و اگر هم از باب دوستی خواستم وارد در عشق بشم حتی دایره رو یکم کوچیک تر کنم. واسه ی من بی تجربه، عاشق ادم اشتباهی شدن میتونه خیلی از شاخ و برگامو بسوزونه. پس وقت بیشتری میخوان که اون یه نفر رو بشناسم:) دوستای زیادتر بعضی موقعا استرس بیشترن، نه ارامش و نه شادی:)
تعاملات اجتماعی نیازمند دانش گستردهای است. من خودم علاقهمند به مطالعه در این زمینه و نوشتن بیشتر هستم. در آینده درسگفتارهایی در این باب در وبسایت قرار خواهد گرفت. خواهشا باز هم به وبسایت سر بزنید. با سپاس ویژه🙏
شعر
تداعی گر لحظات و تجربه های ناب برای من است.
این غزل ها
من را مشتاق تر به مطالعه و بررسی اشعار دیگران کرده است…
گاهی از خواندن اشعار انتخابی ات چنان کیفور می شوم که گذر زمان را متوجه نمی شوم…
ممنون از لطف شما
در قدرت کلام سهل ممتنع چه میتوان گفت جز این که رامشگر است.