کریس آرگریس (Chris Argris) در زمینه «تاثیر اعمال مدیریت بر رفتار فردی و رشد شخصی در محیط کار» مطالعه کرده است. به نظر او در طی سالهای رشد برای یک فرد هفت تغییر در شخصیت رخ میدهد.
کودکی (رشدیافتگی) | بزرگسالی (رشد نیافتگی) |
وضعیت منفعل | وضعیت فعال |
وابستگی به دیگران | برخورداری از استقلال نسبی |
رفتار به چند طریق محدود | رفتار به چندین طریق |
دارای علایق سطحی، اتفاقی و گوناگون | علایق عمیقتر و قویتر |
چشمانداز زمانی محدود (در برگیری حال) | رشد چشمانداز زمانی (دربرگیری آینده) |
وضعیت زیردست و تابع | وضعیت برابر یا برتر |
ناآگاه از خود | آگاهی و کنترل بر خود |
با گذر هر چه بیشتر زمان از انعطافپذیری شخص برای تغییرپذیری کاسته میشود. هنجارهای فرهنگی و شخصیتی فرد بزرگسال مانع حداکثر رشد و شکوفایی او شده و رشدیافتگی او را محدود میسازند.
بیتفاوتی شایع میان کارگران از کجا نشات میگیرد؟
آرگریس این مورد را حاصل از تنبلی افراد نمیداند بلکه مدیریت را مسئول میشمارد. او عقیده دارد در بسیاری از موارد هنگامی که مردم به نیروی کار میپیوندند، بر اثر اعمال و اقدامات مورداستفادهی مدیریت سازمانها، از رشد و شکوفایی باز میمانند. (وقتی با کارکنان از نگاه نظریه X برخورد میشود از آنها نمیتوان انتظار رفتار پخته و بالغانه داشت.)
چگونه میتوان افراد را در محیط کار بالغ نگاه داشت؟
او استدلال میکند چون سازمانها برای کسب اهداف جمعی و گروهی ایجاد میشوند، بنابراین مفهوم سازمان برپایهی دستیابی به این هدفها پایهگذاری میشود. در چنین نظامی طرح سازمان در اولیت قرار میگیرد که خود بر چهار مفهوم بنا نهاده شده است:
- وظیفهی تخصصی
- زنجیر فرمان
- وحدت دستور
- حیطهی نظارات
در چنین نظامی به کارکنان به عنوان اعضای جایگزینپذیر نگاه میشود در حالی که قدرت و اختیار به دست جمع اندکی در راس سازمان سپرده میشود. به همین دلیل کسانی که در انتهای این زنجیره قرار دارند به طور شدید توسط بالادستان یا خود سازمان کنترل میشوند. اختصاصدادن وظایف موجب بیشازحدسادهشدن و در نتیجه تکراری، عادی و فاقد چالششدن کار میشود.
همهی اینها به معنی رهبری هدایتگرانه وظیفهمدار است که در آن تصمیمات به وسیله مدیران گرفته شده و کارکنان فقط به اجرای تصمیمات میپردازند. در نتیجه چنین رهبری خلاقیت و ابتکار کارکنان محدود میشود.
⭕⭕⭕ این مطلب در حال تکمیل است. 😅
این مطلب در نتیجه خلاصهسازی بخشی از فصل سوم کتاب «مبانی رفتار سازمانی نوشتهی کنت بلانچارد و پال هرسی» شکل گرفته است.