توجه: این نوشتار در ادامهی نوشته «واکاوی یک موقعیت انگیزشگر: رابطهی بین انگیزه، هدف، انتظار و دسترسی» تهیه شده است.
در این نوشته به دو سوال در باب «رشد شخصیت» پاسخ داده میشود.
۱- شخصیت چگونه شکل میگیرد؟
هر فردی در جریان رشد و بلوغ نسبت به محرکات گوناگون، پاسخهای شرطی یا الگوهای عادت را شکل میدهد. مجموعهی این الگوها یا انگارههای عادت به گونهای که از طرف دیگران درک میشود «شخصیت» او را مشخص میسازد.
در خلاصه: شخصیت الگوهای رفتاری است که ما نسبت به محرکات گوناگون محیطی به عنوان پاسخ از خود نشان میدهیم و با عادتسازی این الگوها امکان تکرار آنها در دفعات آینده محتمل است.
به دلیل رفتار ما به شیوههای یکسان در شرایط مشابه، الگویی از رفتارهای ما در ذهن دیگران شکل میگیرد که از آن به عنوان «ما» یا «شخصیت ما» یاد خواهند کرد.
۲- چرا با افزایش سن ایجاد تغییرات در شخصیت مشکلتر میشود؟
زیرا اغلب روانشناسان بر این باورند که ساختارهای شخصیتی اولیه، خیلی زود در اوایل زندگی پدید میآیند و پس از هفت یا هشت سالگی امکان تغییرات شخصیت کاهش مییابد.
در مدل چرخه بازخورد (feedback loop) به جای اصطلاح «انتظار» از اصطلاح «مجموعه تجارب گذشته» استفاده کردهایم.
وقتی فردی در یک موقعیت انگیزشی دست به عمل یا رفتاری میزند، این رفتار نسبت به موجودی رفتار گذشته فرد به عنوان یک درونداد (input) جدید محسوب میشود.
هر چه زودتر فرد به این درونداد دست یابد، توانایی تاثیرگذاری آن بر رفتار آینده فرد بیشتر است. به همین دلیل در ابتدای زندگی این رفتار بخش بزرگتری از کل تجربه گذشتهی یک شخص جوان را نشان میدهد. در صورتی که با کسب همان درونداد در مراحل بعدی زندگی، معرف بخش کوچکتری در تجربه فرد خواهد بود.
به علاوه اینکه رفتار هر قدر طولانی تقویت شود، الگوی محکمتری پیدا میکند و تغییر آن مشکلتر خواهد بود. برای همین هر چه بیشتر از سن فرد میگذرد، زمان و تجربههای تازه بیشتری برای ایجاد تغییر در رفتار او نیاز است.
مثال تمثیلی برای تفهیم مطلب:
اضافه کردن قطرهای جوهر قرمزرنگ به داخل یک نیم لیتر آب صاف و زلال به عنوان اولین درونداد کافی است تا رنگ کل محتوی بطری را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد. ولی با هر بار اضافه کردن همان یک قطره تفاوت تغییر کمتری قابلرویت خواهد بود. این مثال رابطهی میان مقدار تجربه گذشته و تاثیر هر تجربه تازه را مجسم میکند.
این مطلب در نتیجه خلاصهسازی بخشی از فصل دوم کتاب «مبانی رفتار سازمانی نوشتهی کنت بلانچارد و پال هرسی» شکل گرفته است.