در این نوشته در ابتدا به تعریف «نیاز» و سپس ارتباط آن با «هدف»، «انگیزه»، «دسترسی» و «انتظار» پرداخته میشود.
در ۴ بخش:
- طبقهبندی فعالیتها
- موقعیت انگیزشگر
- انتظار و دسترسی
- یک موقعیت انگیزشگر
۱
طبقهبندی فعالیتها
نیازهای پرتوان موجب شکلگیری فعالیتهایی میشوند که میتوان آنها را به دو دسته طبقهبندی کرد:
- فعالیت معطوف به هدف: رفتاری است که به منظور دستیابی به هدفی برانگیخته میشود.
- فعالیت هدف: درگیری و مشغولیت با خود هدف
مثال) در مورد گرسنگی غذا هدف است و خوردن فعالیت هدف است.
وجه تمایز مهم میان این دو نوع فعالیت «نحوهی تاثیر آنها بر نیروی نیاز» است.
نیروی نیاز شخص با درگیری او در فعالیت معطوف به هدف رو به افزایش میگذارد ولی هنگامی که فعالیت هدف آغاز میشود نیروی نیاز با درگیری شخص در این فعالیت رو به کاهش میگذارد.
مثال) شخص هرچه بیشتر غذا میخورد نیروی نیاز به غذا در آن زمان به خصوص کاهش مییابد در لحظهای که نیاز دیگری از نیاز موجود نیرومندتر میشود رفتار تغییر میکند.
مثال) بعد از خوردن ناهار فعالیت ما به گوش کردن موسیقی یا خواب بعدازظهر تغییر میکند. اما اگر تا شب چیزی نخوریم، گرسنگی دوباره به صورت قویترین به سراغ ما خواهد آمد.
نکته: ما هرگز یک نیاز را به طور کامل سیر نمیکنیم بلکه فقط برای مدتی آن را ارضا نگه میداریم.
۲
موقعیت انگیزشگر (motivating situation)
۱- قویترین انگیزه، رفتاری ایجاد میکند که هم «فعالیت معطوف به هدف» است و هم فعالیت هدف.
فعالیت هدف در نمودار به صورت خطچین نمایش داده شده است چون همهی هدفها قابلدستیابی نیستند.
رابطهی بین انگیزهها، اهداف و فعالیت:
۲- هدف برای اثربخش بودن باید با ساختار نیاز شخص مدنظر متناسب باشد.
اگر فردی بخواهد بر رفتار فردی اثر بگذارد، گام اول شناخت نیازها و انگیزههای آن فرد و زمانی که آنها بیشترین اهمیت را دارند است.
مثال) فردی که گرسنه است هر غذایی را ممکن است بخورد در حالی که در مواقع دیگر بین غذاها ترجیح قائل میشود.
۳- بهتر است در کدام فعالیت درگیر شویم؟ معطوف به هدف یا هدف؟
برقراری یک کنش چرخشی (cycling function) مداوم میان فعالیت معطوف به هدف و فعالیت هدف کمک میکند تا فرد با درماندگی و ناکامی روبهرو نشود.
۴- چگونه مدیران کنشی چرخشی میان فعالیت هدف و فعالیت معطوف به هدف شکل دهند؟
وظیفهی مدیران فراهم کردن محیطی است که در آن زیردستان بتوانند نقشی در تعیین هدفهای خود بازی کنند. وقتی شخص در تعیین هدف شرکت داده میشود تعهد او نسبت به تحقق آن نیز افزایش مییابد.
هدفها هم باید به اندازهی کافی در سطح عالی باشند و هم باید قابلحصول باشند.
۳
انتظار و دسترسی
دو عامل مهمی که نیروی نیازها را تحتتاثیر قرار میدهند عبارتنداز انتظار و دسترسی.
انتظار: درک و دریافت فرد از احتمال ارضای یک نیاز خاص براساس تجارب گذشته
این اصطلاح توسط روانشناسان به کار گرفته میشود و به طور مستقیم به مجموعه تجارب گذشته اشاره میکند. تجربه میتواند واقعی و ماخوذ (گرفتهشده) باشد. تجربه ماخوذ از منابعی ناشی میشود که فرد آنها را مشروع و موجه میداند. مثل گروه همسالان، والدین، معلومان و کتابها.
دسترسی: منعکسکنندهی محدودیتهای درکشده محیط
دسترسی یک متغیر (عامل) محیطی است. ادارک فرد از میزان قابل دسترسی بودن هدفهایی که نیاز معینی را ارضا میکنند، قابلیت دسترسی آن هدفها تعیین میکند.
مهم نیست که هدفهای ارضا کننده یک نیاز واقعاً در دسترس یا قابل حصول باشند زیرا ادراک یا تفسیر واقعیت است که رفتار واقعی شخص را تحت تأثیر قرار میدهد. (به عبارتی آنچه که یک شخص درک می کند واقعیت است.)
مثال) بررسی اثر ادراک بر رفتار: آزمایش دیوار شیشهای
یک اردک ماهی را در آکواریومی قرار دادند که تعداد زیادی ماهی کپور در اطراف او شناور بودند. وقتی اردک ماهی به وفور ذخیره غذایی در اطراف خود عادت پیدا کرد میان او و ماهیهای دیگر یک دیوار شیشهای قرار دادند وقتی اردک ماهی گرسنه شد سعی کرد، خود را به ماهیهای کپور برساند ولی مدام سرش به دیوار شیشهای برخورد کرد. در وهله اول نیاز او به غذا شدت یافت و اردک ماهی سختتر از پیش تلاش کرد به خود را به ماهیهای کپوربرساند ولی بالاخره شکست مکرر در وصول به هدف به اندازه کافی موجب ناکامی او گردید به طوری که دیگر کوششی برای خوردن ماهیها به عمل نیاورد. در واقع وقتی دیواره شیشهای را برداشتند و ماهیهای کپور دوباره دوروبر اردک ماهی شروع به شنا کردند، دیگر هیچ فعالیت هدفنگری از طرف اردک ماهی صورت نگرفت. بالاخره ماهی در حالی که در میان وفور خوراکی قرار داشت از شدت گرسنگی جان سپرد. در هر دو حالت این ماهی به موجب نحوه درک خود از واقعیت عمل میکرد نه بر اساس خود واقعیت.
۴
نمودار یک موقعیت انگیزشگر
ارتباطی بین انگیزهها (نیازهای درونی فرد) و هدفها (آرزوهای محیطی) وجود دارد. این ارتباط با تاثیرپذیری تفسیر فرد از میزان انجامپذیری یا کسب اهداف بر انتظار فرد تاثیر میگذارد. اگر انتظار قوی باشد، نیروی انگیزه نیز افزایش خواهد یافت. این جریان الگویی چرخشی است که در شکل نیز نشان داده شده است. بین متغیرهای انگیزه، هدف، انتظار و دسترسی میزانی از کنش متقابل مشهود است.
این مطلب در نتیجه خلاصهسازی بخشی از فصل دوم کتاب «مبانی رفتار سازمانی نوشتهی کنت بلانچارد و پال هرسی» شکل گرفته است.