در این نوشته تلاش شده است تا آشنایی کلی با نظریهی «سلسله مراتب مزلو» (Hierarchy of Needs) فراهم شود.
۱- رفتار فرد در هر لحظه معمولا به وسیله قویترین نیاز او معین میشود.
بنابراین کسب آگاهی از نیازهایی با بیشترین اهمیت، برای مدیران خیلی اساسی است.
آبراهام مزلو در چهاچوب نظریه خود به توضیح نیروی برخی از نیازهای انسان پرداخته است. او دستهبندیای سلسلهمراتبی از تعدادی از نیازها ارائه کرده است.
۲- تا نیازهای فیزیولوژیکی (Physiological Needs) به قدری ارضا نشدهاند، سایر نیازها در فرد کمتر انگیزشی ایجاد خواهند کرد.
تا هنگامی که نیازهای فیزیولوژیکی به قدری ارضا نشدهاند از بیشترین نیرو برخوردارند. و دلیل آن به اساسیبودن این نیازها برای بقا و ادامهی زندگی برمیگردد. جلوهی اصلی این نیازها به خوراک، پوشاک و مسکن مرتبط است.
با ارضای نیازهای فیزیولوژیکی سطوح دیگری از نیازها اهمیت پیدا میکنند.
بعد از نیازهای فیزیولوژیکی، نیازهای ایمنی (safety) مسلط میشوند که مهمترین آنها عبارتنداز: فارغبودن از ترس، از خطرات جانی و مالی و محرومیتهای فیزیکی.
با ارضای نیازهای ایمنی در حدی مناسب «نیاز اجتماعی یا تعلق» (social or affiliation needs) خود را نمایانتر خواهند ساخت.
این نیازها فرد را به سمت برقراری روابط آگاهانه و معنادار سوق میدهد.
معمولا پس از ارضای نیاز تعلق اجتماعی فرد میخواهد بیش از یک عضو سادهی گروه خود باشد، پس فرد نیاز به احترام (هم از طرف خود و هم از سوی دیگران) را در خود احساس میکند. اکثر مردم به ارزیابی مبتنی بر واقعیت در باب این موضوع نیازمند.
وقتی فرد نتواند نیاز به احترام را از طریق رفتاری سازنده ارضا کند، ممکن است رفتاری خام یا مخرب از خود نشان دهد تا میل به جلب توجه را در خود ارضا کند.
پس میتوان گفت: جلب توجه دیگران همواره از طریق رفتار عقلانی و سازگار رقم نمیخورد و ریشههای برخی از مشکلات امروزی را میتوان در ناکامی نیازهای احترام و منزلت اجتماعی نهفته دانست.
مرحلهی بعدی نیازها به نیازهای خودیابی (self-actualization) مرتبط است.
خودیابی یعنی نیاز به تحقق یا عملی کردن استعدادهای شخصی بدون توجه به نوع آنها است. یا به نحوی میتوان گفت: «خودیابی، میلرسیدن به کمالی است که فرد قابلیت آن را دارد.»
این میل میتواند به اشکال گوناگونی در هر فرد بروز پیدا کند و نحوهی نمود و ظهور آن در طی دورهی زندگی قابلتغییر است. برای مثال ورزشکاری که ویژگیهای جسمانیاش به مرور زمان تغییر میکند یا افق فکریاش وسعت مییابد، ممکن است برای پیشینهسازی استعدادهای خود زمینهی دیگری را جستجو کند.
۳– آیا الگوی مزلو همه را در بر میگیرد؟
البته که نه. مزلو قصد نداشت که بگوید این سلسله مراتب جامعیت دارد. او خود متوجه شد که برای این الگو استثناهای فراوانی وجود دارد. مثلا مهاتما گاندی که برای کسب استقلال کشورش از بریتانیا غالبا از نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی خود غافل بود.
۴- اگر یک سطح از نیازها تا اندازهای ارضا شده باشد، نیازهای دیگر نمایان میشوند؟
پس این تصور اشتباه است که «یک سطح از نیازها باید کاملا ارضا شود تا سپس سطح دیگری به عنوان مسلطترین نیاز تظاهر یابد.»
بنابراین هدف از سلسله مراتب نیازها معرفی چهارچوبی است که با استفاده از آن شاید بتوان وقوع رفتاری را براساس احتمال زیاد یا کم پیشبینی کرد.
شکل سمت چپ طبقهبندی احتمالی نیازهای مردم در یک کشور در حال توسعه و شکل وسط همین طبقهبندی را در یک جامعه پیشرفته پیشبینی میکند. شکل سمت چپ موقعیتی را نشان میدهد که احترام و خودیابی به دلیل رشد و ترقی استانداردهای زندگی و سطح آموزش و پرورش به صفت مشخصه مردم درآمده است.
توجه: این صورتبندیها به عنوان مثال ذکر شدهاند و از فردی به فردی و از گروهی به گروه دیگر متغیر خواهند بود.
این مطلب در نتیجه خلاصهسازی بخشی از فصل دوم کتاب «مبانی رفتار سازمانی نوشتهی کنت بلانچارد و پال هرسی» شکل گرفته است.