tingey injury law firm yCdPU73kGSc unsplash 970x400 - بازتعریف مسائل - سین و میم

بازتعریف مسائل – سین و میم

پیش از این نوشته، گفتگوی قبلی سین و میم را را بخوانید: حس مرگ

میم: کاشکی زمین دهن باز می‌کرد و بعضی از آدم‌ها رو به درون خودش می‌کشید.

سین: آدم‌های ظالم و بد منظورته.

میم: اوهوم.

سین: اینطوری که دیگر آدمی روی زمین باقی نمیمونه. بالاخره همه حداقل کاری کرده‌اند که نسبت بهش احساس پشیمانی یا شرمساری داشته باشن. اصلا انسان از خطاهاش یاد میگیره. غیر از اینه؟

میم: خب بلاخره باید معیاری برای سنجش آدما باشه دیگه. من منظورم آدم‌هایی هست که کارهای شنیع انجام دادن.

سین: حتی اون آدم‌ها هم. اگر به اون‌ها هم فرصت دوباره داده نشه، چطوری میشه مطمئن بود به تکرار آن رفتار ادامه میدن یا نه؟ شاید دچار تغییر شدن و همین تغییر، نسخه جدیدی از اون آدما رو رونمایی کرد. ما حق نداریم همواره آدم‌ها رو با ظاهر یا گذشته‌شون قضاوت کنیم. 

میم: خوشم میاد خوب برای خودت فلسفه‌بافی می‎‌کنی.

سین: امیدوارم بشه این افکار خام‌دستانه را چنین اسمی بهش داد.

میم: راستی اصلا عدالت یعنی چی؟

سین: فکر می‌کنم در یکسری مسائل که اخلاق حکم می‌کنه اصول نسبتا ثابتی وجود داشته باشه، اما حتما زمینه‌هایی هم هستن که از فرهنگی به فرهنگ دیگر به طور متفاوتی ترجمه میشن. هر فرهنگی مثل آهن‌ربا رفتارهایی جذب و رواج می‌ده که با قطب‌هایی که برای خودش تعریف کرده  هم‌خوانی داشته باشه. 

میم: این دیدگاهی که میگی، شبیه دیدگاه یادگیری فکر میکنه: «یک فرهنگ، قالبی نسبتا ثابت و شکل‌گرفته در اکثر بخش‌ها داره اما بخش‌هایی را نیز شامل می‌شه که در آن تعاریف ناکامل موندن.» 

سین: چنین بخش‌های ناکاملی مثل جاده‌هایی هستن که در مه فرورفته‌ان. 

میم: به نظرت چی میشه که انسان شروع میکنه، بخش‌هایی از فرهنگ رو به زبان خودش تعریف کنه؟

سین: عدم توافق با فرهنگ روز جامعه یا سخت بودن تغییر به منظور وفاق با فضای فرهنگی روز. البته که قطعا موارد بیشتری را هم شامل میشه اما فعلا فقط همین دو مورد به ذهن من میرسه.

میم: پس بخش‌های نامعلوم پس از مدتی توسط فرهنگ کلامی مردم آن جامعه، تعریف میشن که شاید با تعریف دولت یا نظام آن جامعه متفاوت باشن. 

سین: اوهوم. در چنین حالتی تضاد بیشتر در انواع دیدگاه‌ها می‌تونه موجب چنددستگی و اختلافات گوناگون بین مردم یک جامعه بشه. هر چه تعداد دسته‌های فرهنگی بیشتر باشه، برقراری ارتباط و پیدا کردن موضوع مشترک بین آن‌ها سخت‌تر میشه.

میم: با این تعبیر، ریشه حل بسیاری از مسائل اجتماعی در یک جامعه با به گفتگو نشستن برای بازتعریف مسائل حل‌شدنی به نظر میرسه.

سین: یعنی این همین کار مجلس نمایندگانه دیگه! البته اگه درست انجامش بِدَن.

هر دو به خنده می‌افتند. یک خنده طولانی و کش‌دار.

3 دیدگاه روشن بازتعریف مسائل – سین و میم

  • حمید سلیمی میگه که:

    یادت نره اگه بد بودی خوب هم بودی
    اگه تلخ بودی شیرینم بودی
    خودت رو با بدی هات به یاد نیار

    • کامنت‌های شما همیشه خواندنی‌ است خانم ناناعت. ممنون که کامنت میگذاری.
      مثل کامنت قبلی در یکی از نوشته‌ها باز هم برامون آدرس نوشته بگذار. صفا می‌دهی به ما با درج آدرس😳(آخ لپ‌هام سرخ شد.)

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

آخرین دیدگاه‌ها

  1. بالاخره فهمیدم این «فوف»از کجا اومده.دیگه برم با ذهن اروم بخوابم مرسی😂🧘🏻‍♀️

  2. امیدوارم با انتخابی‌شدن چنین دروسی «دانش خانواده، دفاع‌مقدس، اندیشه 1و2 و ...» نفس راحتی از دست این اساتید بکشیم.

  3. زاویه دید باحالی به ازدواج بود.خوشم‌اومد.دست‌خوش