میم: در مدرسه، دوران متوسطه اول بچهها چی صدات میکردند؟
سین: فروج.
میم: معنیاش چیه؟
سین: به عربی یعنی پاکدامن. در یکی از درسهای کلاس قرآن این کلمه را داشتیم.
میم: واقعا هم میمیک صورتت به این کلمه میخوره.
سین: من فقط یک mimic میشناسم، اون هم به معنای «دستانداختن و مسخرهکردن»
میم: نه این، اون نیست. این فارسیه فکر کنم.
سین: جلالخالق! در دیکشنری نوشته که این کلمه از فرانسوی وارد زبان فارسی شده است و شامل اعمال، حرکات و ژستهایی میشود که هنرپیشه در هنگام نمایش از خود به نمایش میگذارد.
میم: اصلا چی شد که بچهها از این اسم استفاده کردن؟
سین: فکر نکنم قابل گفتن باشه.
میم: اینقدر بده؟
سین: نه ولی شبیه شوخی جنسی میمونه.
میم: خب پس باید بگی.
سین: هیچی. در سرویس مدرسه نشسته بودیم و هوا گرم بود. یکی از بچهها که تپلتر از بقیه بود، در قسمت سینه برآمدگیهای نسبتا مشخصی داشت. گرمش شده بود و در حال پایین کشیدن شیشه بود. موتور سواری که از کنار خودرو ما عبور میکرد، این جمله را گفت: «… چرا سوتین نبستی؟»
میم: خب؟
سین: خب، همه سرویس زدند زیر خنده اما من ساکت مونده بودم. وقتی خندهشان تموم شد، نباید دلیل خندهشان را میپرسیدم اما پرسیدم. گفتند:«دستمون ننداز، یعنی تو معنی سوتین رو نمیدونی.» از قیافه علامتسوالدار من پیدا بود که واقعا معنیاش را نمیدونم. بعد از اینکه یکی از بچهها یادآوری کرد که معادل فارسی آن سینهبند است، تازه متوجه داستان شدم.
میم: وقتی کِرمِت میگیره چی کار میکنی؟
سین: معمولا فعالیتی را پیدا میکنم که خودم را در آن غرق کنم، مثل نوشتن یا خواندن.
میم: چرا آدم کِرمش میگیره یا حوصلش سر میره؟
سین: شاید به دلیل این باشه که روانت میخاره اما نمیتونی بخارونیش.
میم: چه جواب پسندیدهای!
سین: به نظر من که مرتبط با نیاز اجتماعی بشر میشه. از تنها بودن و انجام دادن یه کار تکراری خسته شدی به همین دلیل روان و جسمت خستگی خودشون رو در قالب نیاز عاطفی برقراری روابط اجتماعی نشان میدن.
میم: برای همین هم هست که این جمله همه جا هست: «آدمها موجوداتی اجتماعی هستند.»
سین: به نظر من که ultrasocial هستند، نه social.
میم: آها. شاید! از خودت درآوردی اینو؟
سین: الان آره. ولی فکر کنم همچین چیزی به احتمال زیاد هست. بزار سرچ کنم.
واکنش پیروزمندانه سین پس از چند ثانیه بر روی صورتش نقش میبندد.
سین: در این مورد مقاله و حتی کتاب هم داریم. خب شانسی یه چیز علمی رو هم اندریافت کردیم. ولی اگر بخوام در یک جمله با توجه به دیدگاه روانشناسی تکاملی این موضوع را تعریف کنم، بهتره بگم که: «حیات نیاز اجتماعی انسان را با لذت حاصل از نیاز جنسی همراه کرده است که این موجب میشود هم نیاز انسان برآورده شود و هم نسل او پابرجا بماند.»
میم: با این تعریف دچار کرختی احساسی شدم. امان از دست این داروین. این تکامل هم که همه چیز را از نگاه تولیدمثل و بقای نسل تشریح میکنه. گاهی احساس میکنم فروید و داروین برادر بودن، اینقدر که همه چیز را به رفتار جنسی میچسبونن.
سین: خوبه باز هم از کلمات مستهجن استفاده نکردی و اصطلاح «رفتار جنسی» را بجاش استفاده کردی.
میم: …
سایر گفتگوهای سین و میم را با برچسب سین و میم دنبال کنید.
5 دیدگاه روشن میمیک صورت – سین و میم
یاد لقبای خودم توی مدرسه واسم زنده شد😂پرتکرار ترین لقبم که خرزن بود؛حالا چرا خرزن و نه خرخون؟ چون بم میگفتن خرخون من ناراحت میشدم و دلقک کلاسمون تصمیم گرفت لقب رو به خرزن(و دقیقا با همون معنای قبل)تغیر بده.
یه مدت هم لقبم لقمان حکیم بود اونم بهخاطر اینکه یه سری فحش ها و حرفای مثبت ۲۲سالی که میزدن رو من نمیفهمیدم معنیشو.
یه مدتم جوجه زرد کوشولو بم میگفتن که اینو چراییش رو ازم نپرسین؛احساس تباه بودن برام تکرار میشه😂
کلا هر پایهای که عوض میشد،لقب بنده هم عوض میشد… 😂🌚💔
من همچنان بر این موضوع تاکید دارم که:
انسان ها اجتماعی ولی تنها هستند.
البته به قول شما ultrasocial
این قضیه ultrasocial جدی هست. برایش کتاب و مقاله است:
یک نمونه برای مثال: Ultrasocial: The Evolution of Human Nature and the Quest for a Sustainable Future
– در دوران مدرسه چی صدات می کردن؟
– خرخون.
– در این حد خر می زدی؟
– تازه یکی از دوستام اسم منو تا سال ها «خرخون» save کرده بود. 🙂
خرخون دیگه قدیمی شده، حتما القاب دیگهای هم بوده که مخصوص به خودت باشه. بیشتر فکر کن. شاید به یادت اومد.