این نوشته در سه بخش به تجربهی مشاوره گوشه نگاهیمیزند نوشته شده است.
- پایان دادن به جلسه مشاوره
- بیواسطگی تجربهی مشاوره
- شخصیت انسان آنگونه که در جریان مشاوره پدیدار میشود
پایان دادن به جلسه مشاوره |
…
بیواسطگی تجربهی مشاوره The immediacy of the counselling experience |
۱
غرزدن آسانتر از اقدام برای ایجاد تغییر است
معمولا برای ما راحتتر است که از نارساییهای رفتاری خود فاصله بگیریم و برای مشکلاتمان دیگران را مورد سرزنش قرار دهیم.
بنابراین حتما تجربهی رویایی با آدمهایی که به طور دائم در مورد وضعیت زندگیشان شکایت میکنند را داشتهاید.
آیا شده است شما نیز در مورد چیزهایی که از عهدهی شما خارج بوده است، چیزهایی که ظاهرا بیشتر جز مسئولیت سایر افراد است تا اینکه بر عهده شما بوده باشد گِلِه یا شکایت کنید؟ بر خلاف اینکه میدانید که «هیچ کس نمیتواند موقعیتی را که در حوزهی کنترل او نیست تغییر دهد.»
۲
به جای تمرکز بر زمان یا شرایط بیرونی نیاز دارید بر خود تمرکز کنید
شکایت در مورد محیط خارجی به شما احساس ناامیدی را القا خواهد کرد چون شما ناتوان از ایجاد تغییر در آن هستید. اما اگر به آنچه انجام میدهید یا در درون شما اتفاق میافتد تمرکز کنید، میتوانید برای تغییر اَعمال خود به وسیلهی تغییر شیوهی فکریتان تصمیمگیری کنید و دست به اقدام بزنید.
مثال بارز دیگر این موضوع تمرکز بیهوده بر گذشته یا آینده به جای تمرکز بر زمان حال است. تمرکز بر گذشته یا آینده ما را به سمت فلسفهبافیهای بیفایده، شکایت و نگرانی سوق خواهد داد، در صورتی که تمرکز بر زمان حال به ما اجازه خواهد داد که برای اقدام تصمیمگیری کنیم.
۳
توجه: البته که به این معنا نیست که گفتههای مراجع دربارهی اعمال دیگران، گذشته یا آینده بیهوده است. بلکه منظور این است طرح این مباحث تنها در صورتی مفید است که مراجع هنگام اندیشیدن به این اوصاف بر آنچه در لحظه در درونش اتفاق میافتد نیز تمرکز داشته باشد.
مثال) مراجع دربارهی رفتار بد والدین خود در کودکی صحبت میکند و ابراز میکند که از نحوهی رفتار آنها با خود عصبانی است. در این نقطه نیاز است که مشاور در مورد احساسی که مراجع نسبت به تجارت گذشته خود دارد از او بپرسد: «نسبت به آنچه از گذشته خود گفتی چه احساسی داری؟» با این کار مشاور توجه مراجع را بر زمان حال متمرکز میکند و این امکان را برای مراجع فراهم میکند که احساسات خود را به صورت کامل تجربه کند و به طور مناسب با آنها برخورد نماید. تنها با تجربه کامل این احساسات هیجانی است که مراجع میتواند خود را از شر آنها خلاص کند یا راههای برخورد با آنها را به طور سازنده کشف کند.
۴
مراجع را عادت دهید تا به جای انکار احساساتش آنها را تجربه کند
یک راه افزایش توجه مراجع به زمان حال، توجه به رفتارهای غیرکلامی اوست. مثلا ممکن است مراجع در بیان برخی از حوادث گذشته چشمانش نمناک شود. شما به عنوان مراجع میتوانید با مداخله به وسیله عباراتی مثل «متوجه شدم در چشمان شما اشک جمع شده است.» مراجع را بیشتر در تماس با تجارب داخلی اکنونش قرار دهید.
در این صورت او میتواند احساساتش را ابراز کند، تجربهشان کند و به سوی فضای راحتتری حرکت کند. با تمرین این فرایند در جریان مشاوره، مراجع عادت خواهد کرد که به جای انکار احساساتش آنها را تجربه کند. بنابراین او در برخورد با احساساتش تواناتر خواهد شد به جای اینکه بگذارد آنها روی هم انباشته شوند و به حد غیرقابلقبولی برسند.
۵
آنچه به غلط به کودک آموخته میشود
یکی از علتهای پریشانی مراجعین عدم توانایی آنها در بیان مناسب احساسات منفیشان نسبت به دیگران است.
دلیل این ماجرا به واکنشهای سرکوبگرانه والدین در پاسخ به احساسات کودک نهفته است.
برای مثال در موقعیتهای گوناگون از کودک خواسته میشود که «اوقات تلخی نکند.» یا «گریه نکند.» متاسفانه عصبانیت سرکوب شده به افسردگی منجر میشود.
۶
در «بیواسطگی» موقعیت مشاوره، در صورت شکلگیری یک رابطهی واقعی، چگونه است؟
- مشاور راههای ارتباط سازشی و سازنده را ایجاد میکند.
- مشاور به مراجع کمک میکند که احساساتش را کشف کند و آنها را درک کند.
- مشاور مهارت برخورد با احساسات ایجاد شده را در مراجع تقویت میکند و چگونگی برخورد با احساسات را با مراجع تمرین میکند.
۷
آنچه نیاز است از سوی مشاور انجام شود تا مراجع خود را در فرایند درمان کشف کند:
نیاز است که در رابطهای مشاورهای مشاور هر جا که نیاز است احساسات و هیجانات مراجع را با او در میان بگذارد تا مراجع پس از آشکارسازی احساسات، به طور مناسب به این احساسات پاسخ بگوید.
و نه تنها احساسات بلکه نیاز است مشاور رفتارهایی از مراجع که او را نیز آزرده است بگوید تا مراجع بتواند خود را برای برداشتهای دیگران از رفتارهای او آماده کند و یا تصمیم به تغییر بگیرد.
به عنوان نمونهای از بازخورد (feedback) ممکن است لازم باشد مشاور به مراجع بگوید: «من ناراحت میشوم، هنگامی که شما حرف مرا قطع میکنید.» با این بازخورد مراجع میفهمد قطع سخن دیگری آزاردهنده است و او میتواند این رفتار را تغییر دهد.
۸
چند نکته در باب استفاده از عبارات:
۱- به عنوان مشاور به جای استفاده از واژهی «شما» از «من» استفاده کنید. یک عبارت بازخوردی مناسب، ساختار زیر را دارد: «من احساس میکنم … وقتی …» این عبارت باعث میشود شنیدن گفتهی شما برای مراجع آسانتر شود و از احتمال اینکه او احساس مورد حمله قرار گرفتن پیدا کند کاسته شود.
۲- مراقب باشید در عبارات بازخوردی از تعبیر و تفاسیر استفاده نکنید. بازخورد نامناسب معمولا با «شما» شروع میشود و رفتار مراجع را متهم، سرزنش یا تفسیر میکند.
نمونه درست: «من ناراحت میشوم هنگامی که شما حرف من را قطع میکنید.»
نمونه غلط: «من ناراحت میشوم هنگامی که شما حرف من را قطع میکنید، زیرا شما نمیخواهید به آنچه من میگویم گوش کنید.»
تشریح: عبارتی که به دنبال واژه «هنگامی» آمده شامل تفسیری از رفتار مراجع است که ممکن است اشتباه باشد.
۳- بازخورد مناسب به مراجع احساس ارزشمند بودن میدهد. لازم است یک مشاور به این نتیجهی شخصی رسیده باشد که : «من میتوانم فردی را همانگونه که هست بپذیرم و بیآنکه رفتار او را دوست داشته باشم یا تمام رفتارهای او را دوست داشته باشم میتوانم به او عشق بورزم.»
مثالهای بیشتر:
۱) شما همچنان به دیر آمدنتان به این ملاقاتها ادامه میدهید چرا که فکر نمیکنید آمدن به جلسه مشاوره، ارزشمند باشد.
2) من گیج شدهام وقتی میبینم که شما دائماً دیر به جلسه مشاوره میایید.
3) شما یک مانع بین ما گذاشتهاید چون مرا دوست ندارید .
4) شما با من طوری رفتار میکنید که انگار پدرتان هستم، اما من پدر شما نیستم.
5) من ناراحتم زیرا احساس میکنم شما به من مانند پسری که به پدرش وابسته است، وابسته هستید.
6) من در حال حاضر احساس کسی را دارم که به در بستهای برخورده است. گویی در بستهای بین ما وجود دارد.
توضیحاتی در مورد مثالهای مناسب و نامناسب عبارات بازخوردی
۱) بازخورد نامناسب: این عبارت تهدید کننده است چرا که با واژه «شما» شروع میشود. همچنین عبارت «زیرا شما فکر نمیکنید آمدن برای مشاوره ارزشمند باشد» یک تفسیر نادرست از رفتار مراجع میباشد.
2) بازخورد مناسب: مشاور با عبارت «من» شروع میکند که احساس او را توضیح میدهد و «من گیج شدهام.» پس از آن او یک عبارت عینی از آنچه که مشاهده کرده است ارائه میدهد یعنی «شما مرتباً دیر به این ملاقاتها میایید» مشاور سعی نمیکند که رفتار مراجع را تفسیر کند بلکه تنها آنچه را که مشاهده کرده بیان میکند.
3) بازخورد نامناسب: این عبارت نامناسب است زیرا با واژه «شما» آغاز میشود و به مراجع احساس مورد حمله قرار گرفتن را القا میکند. به علاوه مشاور به تفسیر رفتار مراجع پرداخته است. وقتی او میگوید «شما مرا دوست ندارید» یک حدس است و می تواند کاملا اشتباه باشد.
4) بازخورد نامناسب یک عبارت نامناسب با واژهٔ «شما» شروع میشود که ممکن است از سوی مراجع به عنوان تحقیر در نظر گرفته شود.
5) بازخورد مناسب: این عبارت به طور مناسب با بیان آنچه که مشاور احساس میکند شروع میشود، یعنی : «من ناراحتم». به جای متهم کردن مراجع با به کار بردن عبارتی که با واژه «شما» آغاز میشود، مشاور در مورد چگونگی احساسی که این رابطه برای او دارد توضیح میدهد. این عبارت را با مثال شماره ۴ مقایسه کنید و ببینید چقدر با یکدیگر تفاوت دارند.
6) بازخورد مناسب: توجه کنید که چگونه مشاور در این عبارت به جای آنکه مراجع را برای ایجاد مانع سرزنش کند، احساسش را توصیف میکند. این عبارت را با مثال شماره ۳ مقایسه کنید.
در ادامه استفاده از عبارات در سه وضعیت ممکن درمانی آورده شده است:
- انتقال و انتقالمتقابل
- فرافکنی
- مقاومت
۹
انتقال و انتقالمتقابل
۱- در فرایند مشاوره و درمان انتقال (Transference) و انتقالمتقابل (countertransference) گاهی اجتنابناپذیر است.
«انتقال» زمانی رخ میدهد که مراجع به صورتی نسبت به مشاور رفتار کند که گویی مشاور، فرد با اهمیتی متعلق به گذشته بوده است. (معمولا این فرد پدر مراجع است.)
این احتمال وجود دارد که مشاور نیز به طور ناخواسته همچون یک پدر احساس و رفتار کند زیرا رفتار و احساس مراجع در ارتباط با مشاور به گونهای است که انگار با پدر خود در ارتباط است. در این وضعیت مشاور در نقشی قرار گرفته است که مراجع او را در آن میبیند. این رفتار مشاور را «انتقال متقابل» مینامیدهاند.
لقمه:
رفتار مراجع نسبت به مشاور: انتقال
رفتار مشاور نسبت به مراجع: انتقالمتقال
۲- فرایند انتقال متقابل و انتقال در صورتی که با مراجع به صورت علنی به بحث گذارده نشود میتواند مشکلساز باشد و در فرآیند درمان اختلال ایجاد کند.
در صورتی که مشاور تشخیص دهد که احتمال دارد انتقال روی دهد میتواند بگوید: «من احساس میکنم رابطهی شما با من مانند رفتار پسری با پدرش است.»
و در جایی که انتقال متقابل در حال رخ دادن است مشاور میتواند چنین بگوید: «حالا من احساس میکنم بیشتر پدر شما هستم.»
۳- نیاز است که مشاور با احتیاط مراجع را متوجه کند که او پدر مراجع یا هر فرد مشخص دیگری از گذشته نیست بلکه خودش، آدمی منحصر به فرد و متفاوت است.
۱۰
فرافکنی (Projection)
نیاز است مشاور، مراجع را از تغییراتی را که در رابطهی مشاورهای رخ میدهد، آگاه کند. به این وسیله مراجع قادر خواهد بود:
- تشخیص دهد چه موقع فرافکنی بیجا به دیگران، به روابطش صدمه میزند. (زیرا در فرایند مشاوره چیزهایی در مورد تمایلش به فرافکنی خصوصیات آشنایان گذشته و نسبت دادن آن خصوصیات به کسانی که با آنها در ارتباط است آموخته است.)
- در مورد خودش بیشتر یاد بگیرد.
- هر چه بیشتر از تجارب احساسی درونیاش و افکارش آگاهی یابد.
- در نتیجه دو مورد بالا قادر خواهد بود که بیشتر به عنوان یک فرد پیشرفت کند.
۱۱
مقاومت (Resistance)
(دومین باری است که به این موضوع اشاره میشود) نیاز است که مشاور آنچه را که متوجه میشود برای مراجع به صورت گفتاری بیان کند. گاهی در فرایند مشاوره، مشاور با مراجعانی مواجه میشود که به ظاهر فاقد حس همکاری با جریان درمان میباشد. این امر «مقاومت» خوانده میشود.
یک نمونه خوب این مورد در مراجعانی دیده میشود که دیر به جلسهی مشاوره میآیند یا به طور مکرر غیبت میکنند. گرچه ممکن است دلایل قانعکنندهای برای این رفتار داشته باشند، اغلب توضیحات داده شده بیشتر فقط یک توجیه یا عذر و بهانه است تا دلیل واقعی یک رفتار.
در چنین حالتی نیاز است که شما به عنوان مشاور توجه مراجع را به آنچه اتفاق افتاده است جلب کنید. مثلا لازم است بگویید: «بله من دلایل شما را شنیده و درک کرده و آنها را قبول دارم اما هنوز متحیرم شاید در جایی، چیز دیگری در حال روی دادن است، من از اینکه شما اغلب آن قدر دیر میآیید متعجبم.»
مهم است که به عنوان مشاور همراه با مقاومت حرکت کنید به جای آنکه سعی کنید تا آن را از سر راه بردارید. (البته که برخی روانشناسان بر این نظرند که بهترین راه از بین بردن مقاومت است.)
مثال مهم: مقاومت به شکلهای متفاوتی میتواند خود را بروز دهد. گاهی اوقات مقاومت مراجع را از کشف محدودهی رنجآور در زندگیاش بازمیدارد. همینکه او را از اجتنابش آگاه کنید کافی است. مثلا بگویید: «من متوجه شدهام که شما بحثکردن در مورد آن محدودهی خاص را برای خودتان بسیار دردآور میدانید پس بیایید آن را رها کنیم و به آن کاری نداشته باشیم.»
معمولا چیز مهمی بیاختیار پدیدار میشود، اگر چنین نشد از مراجع در مورد تجربهاش سوال به عمل آورید تا مراجع خود تصمیم بگیرد چگونه میخواهد با این اجتناب برخورد کند. در آخر نیاز است که این حس را القا کنید که هر آنچه او برگزیند مورد احترام شما خواهد بود.
۱۲
جمعبندی مباحث مهم در باب بیواسطگی رابطهی مشاورهای:
۱- به مراجع کمک کنید تا به جای توجه به رفتارهای گذشته و رفتار افرادی که هیچ کنترلی بر آنها ندارد بر رفتار خودش، احساسات و افکار درونیش در زمان حال تمرکز کند.
۲- به مراجع کمک کنید تا یاد بگیرد که احساسات هیجانیش را همان گونه که به وجود میآیند از آن خود دانسته و با آنها برخورد کند. این امر شامل اذعان داشتن و برخورد با احساسات به اصطلاح منفی نسبت به دیگران نیز میشود.
۳- با توجه به رفتارهای نامناسب مراجع که موجب آزردن مشاور و آزار سایرین میشود بازخورد مناسب ارائه دهید.
۴- به مراجع کمک کنید تا بتواند تمایل خود را به فرافکنی خصوصیات آشنایان گذشته خود و انتساب آنها به دیگران تشخیص داده و با آنها برخورد کند.
۵- به مراجع کمک کنید تا با مقاومت خود کنار بیاید.
مشاور تأثیرگذار مشاهداتش را از آنچه که در بیواسطگی رابطه مشاوره در حال جریان است به صورت کلامی در میآورد بنابراین رشد مراجع افزایش مییابد. خوشبختانه آنچه که مراجع از تجربه مشاوره میآموزد به درون زندگی روزمرهاش نیز وارد میشود.
📌برای دوستان علاقهمند:
واژه immediacy با واژه immediate همخانواده است. کلمه immediate با واژه instant هممعنا است که هر دو به معنی «بیدرنگ، بلاواسطه، فوری» هستند. هدف از مهارت immediacy با توجه به تعریف CPCAB تلاش مشاور برای سوق دادن مراجع به بودن در زمان حال و توجه به احساساتاش در زمان حال میباشد. به همین منظور مشاور احساسات و افکار خود را با مراجع به اشتراک میگذارد تا او را نیز به انجام دادن همین فعالیت تشویق کند.
شخصیت انسان آنگونه که در جریان مشاوره پدیدار میشود |
…
این نوشتار خلاصهی بازنویسیشدهای از بخش دوم کتاب «مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره» نوشته «دیوید گلدارد» را دربرمیگیرد.
2 دیدگاه روشن تجربهی مشاوره
به نظرم نکاتی که مطرح میکنید برای کسی که در جامعه زندگی میکنه مفیده نه فقط بررای یک مشاور.
چون بارها برای ما پیش اومده که در این موقعیت ها قرار گرفتیم و په بهتر که یاد بگیریم چطوری رفتار کنیم . چه واکنش هایی را نشون بدیم یا ندیم.
Ah, you answered me well. Therapy is in everyday life.