در اواخر مارس سال ۱۸۸۲ بود که نیچه با لو سالومه آشنا شد. دختری روس که بنا به عرف رایج
…دسته: قلمنامه
نمیدانم تا به چه اندازه با بیخوابی دست و پنجه نرم کردهاید اما این حقیقت را با جان دل از
…دلم میخواست
میشد از همه قد بلندتر بودم
بالای سر همه راه میرفتم و
افکارشان را میخواندم.
دلم میخواست میشد
…زندگی که صدایت را زیر میگیرد.
نمیپرسی چرا؟
چون چراییاش را خود میدانی.
مشغله زندگی این است.
و چون روزها
در آن حوالی
دوستانی را یافتم.
گرم همچون خون
سرد همچون باد
با تضادی خامُش
مهرشان چادری بر من شد.
در گفتوگو با پریسا سعادت او جمله قشنگی در باب دوستی و همراه خوب به من گفت که من
…پریدم، پریدی، چه ساده همه چیز پَر میشود
هنوز یک لنگه پا در هوا ماندهام
منتظر تو، منظره یک پنجره
“همیشه باید عکس بگیریم، حتی اگر نه با دوربین بلکه با ذهنمان. خاطراتی که به عمد ثبت میشوند،
…
خواندن معانی مفاهیم مختلف و عمیق شدن روی آن ها از طرف شما ستودنیه. همین طوری ادامه بدید. منتظر خواندن…